جور وا جور
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جور وا جور و آدرس yekiyedone.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 به دنبال کدام پایان ! خلاف جاده ایستادی ؟

چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی ؟
چرا باید به تنهایی ؟ دوباره بی تو برگردم ؟
کجای جاده بد بودم ؟ کجای قصه بد کردم ؟
[ پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, ] [ 9:7 ] [ saman ]

 نه 

هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند
و
فکر می کنم این ترنم موزون حزن
تا ابد شنیده خواهد شد
نه 
وصل ممکن نیست !!!
همیشه فاصله ای هست...

[ پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, ] [ 9:19 ] [ saman ]
مهارت های یک مامان :
1- تشخیص دما با نگاه کردن
2- تشخیص بو از 5 تا اتاق اون ور تر
3- تشخیص صدا از 5 تا اتاق اون ور تر زیر پتو
4- تشخیص میزان کثیفی لباسها از طریق بو کردن
5- بلند کردن در قابلمه ی روی گاز ( اصلنم دستش نمیسوزه )
6- انجام حداقل 3-4 کار در عان واحد :))
7- بزرگ کردن 5-6 تا بجه باهم
8- تامین تمام مخارج با حقوق بابا
9- دیدن تمام سریال های فارسی وان و جم تی وی
10- انداختن تیکه هایی به فرزندان، مانند خرس گنده و لندهور و امثالها
11- یاد نگرفتن نحوه ی فرستادن اس ام اس
12- حمل طلا، تا جایی که بشه
13- درست کردن کوکو از گوشت کوبیده گرفته تا قیمه ی یه هفته پیش
14- درست کردن انواع دم کنی و دستگیره توسط تی شرت فرزندان

سلامتیه همه ی مامانا...
 
[ چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, ] [ 18:43 ] [ saman ]

 هیچ قــــطاری از این اتــــاق نمی گذرد....

اما من اینجــــا نشسته ام....!!!

باهمین تصورات عاشقانه.....

باتو...!!

قــــطار می آفرینم.. قطاری که انتهایش آغوش توست...

ومن و تو چه بی انتها خواهیم بود...!

در این قطار تا ابد بی انتها.....

[ چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, ] [ 18:11 ] [ saman ]

 کتاب های درسی دختر ها و پسر ها

رياضي پسران: 2+2 مساوي است با 4 و فوق‌فوقش 5.
رياضي دختران: 2 تا گل داريم 2 تا گل ديگه هم مي‌ذاريم كنارش كه به مامانمون هديه بديم؛ مجموعا ميشه يه دسته گل.
 
جغرافي پسران: اگر دست راست خود را به طرف شرق و دست چپ خود را به طرف غرب بگيريم، شمال در پيش‌رو و جنوب در پشت سرمان خواهد بود.
جغرافي دختران: اگر قادر به تشخيص دست راست و چپ خود باشيم، بهتر است به خانه بخت رفته و دل وزير آموزش‌و‌پرورش را كه بارها اعلام كرده از ازدواج دانش‌آموزان دختر استقبال مي‌كند، شاد كنيم.
 
ادبيات پسران: درس «حسنك وزير» از تاريخ بيهقي...
ادبيات دختران: درس «مرضيه وزير» از تاريخ ...
 
انگليسي پسران:
I want to go to the garden with my friends
انگليسي دختران:
I want to go to the kitchen and cook the dinner for my lord husband
 
تاريخ پسران (پس از حذف پادشاهان و لشكركشي‌ها كه دولت وعده‌اش را داده): يوناني‌ها به سركردگي يك يارويي حدود دو هزار سال پيش به ايران حمله كردند و عده‌اي از مردم را كشتند و يك سلسله‌اي را منقرض كردند اما پس از اندكي خودشان هم رفتند وردست بابايشان.
تاريخ دختران (پس از اصلاحات مذكور): يوناني‌ها يك زماني به ايران آمدند و سعي كردند به‌جاي خورشت پلو بادمجون غذاي پلاخورشتوس يوناني را كه اصلا هم خوشمزه نبود، رواج بدهند اما نتوانستند. طرز تهيه خورشت پلوبادمجون به شرح زير است...
 
فلسفه پسران: سقراط فيلسوفي يوناني بود كه پيوسته در طلب حق بود و لقب شهيد راه حقيقت گرفت.
فلسفه دختران: زن سقراط پيوسته در تعقيب شهيد راه حقيقت بود و دمار از روزگار او درآورد.
 
فيزيك نور پسران: در انعكاس يك تصوير در آينه بين فاصله كانوني آينه(f) و فاصله جسم از آينه(p) و فاصله تصوير از آينه (q) رابطه وجود دارد.
فيزيك نور دختران: در انعكاس تصوير در آينه هميشه بين نجابت، زيبايي و شوهرداري بايد نسبت وجود داشته باشد.
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:16 ] [ saman ]

 روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. 

در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت:
این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است،
تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان.
مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شد
در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود
، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد ..
با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت.
پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد. کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. 
این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، 
دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا 
، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.
همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و اساس کرد که دارد خرد می شود.
نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است...
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:16 ] [ saman ]

 حرف پرکاربرد ایرانی ها

 
1- هوی گوسفند چه خبرته؟!؟!
 
گوسفند در اصل به موجودی پشمالو و بی نزاکت گفته می شود که اندک زمانی است پایش را در شهر گزارده ولی ما امروزه به رانندگانی که چراغ قرمز را رد می کنند، رانندگانی که به محض سبز شدن چراغ و جهت یادآوری خاطره حنابندان مادر بزرگشان بوق های ممتد می زنند، عابرانی که از وسط اتوبان رد می شوند و یا صف اتوبوس را رعایت نمی کنند، بازیکنان تیم ملی فوتبال وقتی موقعیتی را خراب می کنند و کسانی که موقع راه رفتن پای دیگران را لگد می کنند می گوییم: هوی گوسفند چه خبرته؟!؟!
 
2-از همه پسرها متنفرم
 
از آنجایی که تب پیدا کردن بوی فرند (BF) در بین دوشیزگان دبیرستانی بسیار رواج پیدا کرده و یک جورایی از نان شب هم برای این عزیزان واجب تر است و از آنجایی که این نوگلان عمراً به پسر پایین تر از 25 سال پا بدهند و از آنجایی که یک پسر 25 ساله خیلی چیزها را می داند ولی یک دختر 16-17 ساله خیلی چیز ها را نمی داند پس طبیعی است که این وسط چه کسی باید گرگ شود و چه کسی قربانی....طبق آمار های گرفته شده 99 درصد دختران دبیرستانی قبل از خوردن 100 عدد قرص دیازپام و خودکشی این جمله را بیان می کنند: از همه پسر ها متنفرم!
 
3-بابا جون هر وقت خواستی بیای خونه 2 تا شمع هم بگیر. چون برق نداریم!
 
جمله ای که طی ماه گذشته بسیار پر کاربرد شده است و از آنجایی که هر حرف دیگری در این رابطه بزنیم تبدیل به سیاسی می شویم و اینا پس دیگه چیزی نمی گیم و مثل شهروند نمونه میریم سراغ موضوعات کم خطرتر!
 
4-الو! صدات قطع و وصل میشه.برو یه جا که آنتن داشته باشی!
 
طبق تحقیقات به عمل آمده به طور متوسط نیمی از زمان مکالمه با تلفن همراه در اقصی نقاط کشورمون صرف گفتن جمله بالا می گردد. شایان ذکر است در پاره ای از موارد جملات دیگری به جای جمله بالا به کار می روند که شامل همین مضمون هستند و عبارتند از: قطع و وصل میشی حاجی ، نقطه کور ایستادی صدات نمیاد، برو اون خطت رو بفروش با پولش آدامس بخر، ای مخابرات فلان فلان شده،..... (سانسور شد !!) بلده هی پول قبض بگیره! (به جای کلمه فلان فحش های مورد نظر را جایگذاری کنید)
 
5-آقای مجری، لطفاً یه کم راهنمایی کنید؟
 
منظور از جمله بالا مسابقات تلویزیونی و مجریان دلنواز و جایزه های نفیس (اعم از ساعت مچی و دیواری و رومیزی و زیر میزی و کنار میزی و اشتراک یک سال پوشک My Baby و دویست و چهل و نه تومان پول نقد و ...) و شرکت کنندگان بسیار باهوش (با بهره هوشی در حد جلبک های فتوسنتز کننده اعماق اقیانوس ها) می باشد.
 
معمولاً عبارت « آقای مجری میشه یه راهنمایی بکنید؟» بعد از قرائت سوال توسط مجری بامزه و تو دل بروی برنامه ، توسط شرکت کننده که احتمالاً صغری 34 ساله و ترشیده و یا کرم علی 14 ساله و محصل می باشند، پرسیده می شود (نگاهی به شرایط سنی و اجتماعی شرکت کنندگان این مسابقه، خود به تنهایی برای نشون دادن سطح نازل این برنامه ها کافیه). تا شرکت کننده محترم بتواند بعد از راهنمایی های مربوطه توسط مجری محترم (که بسته به آی کیوی شرکت کننده از حرکات موزون تا گفتن جواب مسابقه تغییر می کند) به جواب مورد نظر دست بیابد. سوالات برنامه نیز موضوعاتی همچون آرامگاه خواجه حافظ شیرازی کجاست؟ ، تعداد انگشتان دست و یا پا در انسان چند تاست؟ ، علی دایی کیست ، چرا زن نمی گیری و موضوعاتی از این قبیل می باشد!
 
6-ای بابا! آقای راننده، من هر روز این مسیر رو با تاکسی میام. دیروز 250 تومان بود. یعنی چی الان میگی باید 1250 تومان بدم؟!؟!
 
در جایی که گنجشگکان میومیو می کنند و سگ ها جیک جیک و گربه ها واق واق ، پس خیلی طبیعی است که صبح روز بعد کرایه را چند برابر کنند!
 
7-آقای دکتر مریض تخت دو که دیروز عملش کرده بودین، همین الان تموم کرد!
 
آقا جان من اشتباهات پزشکی هم جزئی از عمل های جراحیه! به فرض هم که یه دکتر متخصصی از هر 4 نفری که عمل می کنه 3 نفرشون می میره. دلیل نمیشه که شما فکر کنید این بنده خدا سواد نداره و به خاطر پارتی و رابطه و اینا مدرکش رو گرفته! اصلاً اگه طرف آدم نکشه که بش نمی گن دکتر که! بابا جان اون یه چیزی حالیشه. طرف دکتره ها! گیر نده عزیزم. برو ماستتو بخور. به توچه طرف چه جوری و از کجا (منظور اوکراین نیست ها!) مدرکشو گرفته؟
 
8-شلام ژن. اون پنژره رو ببند شوژ میاد! (یعنی:سلام زن.اون پنجره رو ببند سوز میاد)
 
بحمدالله در زمینه اعتیاد و معتاد پروری توانستیم بترکونیم و موفق شدیم سن اعتیاد را به حدود 14 الی 15 سالگی کاهش بدیم و اصولاً در این زمینه هیچ یک از استاندارد های جهانی برای ما رقمی به حساب نمی آیند. در هر صورت جمله بالا یکی از پرکاربردترین جملاتیه که هر روز میشنویم یا شاید هم خودمون به زبونش میاریم!
 
9-برخورد یک دستگاه مینی بوس با یک سواری حادثه آفرید!
 
خوب دیگه همه میدونیم خودرو هامون فرسوده اند و جاده هامون فرسوده تر و رانندگانمون خواب آلوده تر!
 
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:16 ] [ saman ]
حالت چشم دانشجویان دختر و پسر
 
 
هنگام درس دادن استاد سر کلاس :
 
(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)
 
 
وقتی استاد خبر امتحان رو میده :
 
(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)
 
 
موقع امتحان:
 
(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)
 
 
وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:
 
(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)
 
 
وقتی که نمره ها رو میزنن :
 
̯͡) ̯͡) ̯͡) ̯͡) ̯͡) ̯͡) ̯͡)
 
 
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:11 ] [ saman ]

 بزرگترین گناه؟ شوهر نداشتن

 
بزرگترین تفریح ؟ شوهر سرکار گذاشتن
 
بزرگترین جهاد؟ شوهر کشتن
 
بزرگترین کار؟ شوهر تربیت کردن
 
بزرگترین شگفتی؟ شوهرعاقل دیدن
 
بزرگترین آرزو؟ داشتن مردی به اسم شوهر
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:11 ] [ saman ]

 برنامه روزانه ملت های مختلف جهان:

آمریکا : 12 ساعت کار ، 6 ساعت استراحت ، 1 ساعت ماندن در ترافیک ، 4 ساعت تماشای تلویزیون و غذا خوردن ، 1 ساعت کار با اینترنت
 
فرانسه : 8 ساعت کار ، 6 ساعت استراحت ، 2 ساعت قدم زدن در خیابان ، 4 ساعت کتاب خواندن ، 2 ساعت حرف زدن علیه تلویزیون ، 2 ساعت خندیدن
 
ایتالیا : 4 ساعت کار ، 8 ساعت خواب ، 4 ساعت غذا خوردن ، 6 ساعت حرف زدن ، 2 ساعت خیابان گردی
 
آلمان : 8 ساعت کار ، 8 ساعت خواب ، 2 ساعت اضافه کار ، 2 ساعت تماشای مسابقات تلویزِیونی ، 2 ساعت مطالعه ، 2 ساعت فکر کردن به خودکشی
 
کوبا : 8 ساعت کار ، 8 ساعت تفریح ، 4 ساعت خواب ، 4 ساعت گوش کردن به سخنرانی کاسترو
 
عربستان سعودی : 8 ساعت تفریح همراه با کار ، 6 ساعت تفریح همراه با خرید در خیابان ، 10 ساعت خواب
 
مصر : 4 ساعت کار ، 8 ساعت خواب ، 8 ساعت کشیدن قلیان ، 2 ساعت گوش کردن به ام کلثوم ، 2 ساعت حرف زدن در باره جمال عبدالاناصر
 
هندوستان : 8 ساعت جستجوی کار ، 6 ساعت خواب ، 6 ساعت تماشای فیلم ، 2 ساعت جستجو برای محل خواب ، 2 ساعت برای رد شدن از خیابان
 
پاکستان : 4 ساعت کار غیر مجاز ، 8 ساعت خواب مجاز، 8 ساعت اعتراض علیه کودتا ، 4 ساعت فرا ر از دست پلیس
 
ایران : 8 ساعت خواب ، 4 ساعت استراحت ،4 ساعت ارسال اس ام اس و تعریف جوک ، 4 ساعت حرکت در ترافیک ، 1 ساعت کار ،1 ساعت بحث در باره ازدواج موقت ، 2ساعت بحث در مورد سیاست
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:11 ] [ saman ]

 آرام باش، ما تا همیشه مال همیم، همیشه عاشق و یار همیم

آرام باش عشق من، تو تا ابد در قلبمی، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم، جایی که همیشه آرزویش را داشتی، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت، تشنه ام برای بوسیدن لب هایت
بگذار لب هایت را بر روی لبانم، حرفی نمی زنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم، آرزو میکنم لحظه مرگم همین جا باشد، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپش های قلبت شاد است، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم، میدانم اینک کجا هستم، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم
همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود….
در آغوش عشق، بی خیال همه چیز، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده
 عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:10 ] [ saman ]

 یادگرفتم:

1. بااحمقبحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبختزندگی کند.
2.
باوقیحجدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحمرا تباه می کند .
3.
ازحسوددوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به اوتقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود .
4.
باکودکبحث نکنم چون مرا بادانش خویش می سنجد و هم سطح خویش میپندارد
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:8 ] [ saman ]

 آلرژی چیست؟

آلرژی واکنش سیستم ایمنی بدن است و هنگامی ایجاد می شود که سیستم ایمنی ماده ا ی را که معمولاً برای بدن بی ضرر است اشتباهاً به عنوان ماده ای زیان آور شناسایی می کند و بر علیه آن وارد عمل می شود. بدن انسان به طور معمول در مقابل عوامل مضری مانند ویروسها و باکتریها از خود دفاع می کند. اما گاهی اوقات این دفاع در مقابل مواد بی ضرری مانند گرد و غبار، کپکها، یا گرده ی گیاهان صورت می گیرد. سیستم ایمنی بدن در مقابل این مواد واکنش نشان داده و مقدار زیادی پادتن می سازد . پادتن مانند اسلحه ای به آنها حمله ور می شود تا آنها را از بین ببرد. هر پادتن برای ماده ی ویژه ای ساخته می شود و مخصوص همان ماده ای است که موجب آلرژی می شود. به موادی که واکنش آلرژیک ایجاد می کنند، اصطلاحاً آلرژن گفته می شود. در فرایند دفاع، واسطه های التهابی شیمیایی مانند هیستامین، و سایر موادی که از گلبولهای سفید ترشح می شوند، موجب ایجاد علائم نا مطبوعی می شوند. افراد مستعد به آلرژی این علائم را تجربه می کنند. 

واکنش آلرژیک کجا و چرا ایجاد می شود؟
یک واکنش آلرژیک ممکن است در هر نقطه از بدن اتفاق بیفتد. مانند پوست، چشمها، دیواره ی معده، بینی، سینوسها، گلو، ریه ها.
 در واقع سلولهای ایمنی در این قسمتها واقع شده اند تا با عوامل مهاجمی که  از طریق استنشاق یا بلع  وارد می شوند و یا در تماس با پوست قرار می گیرند مقابله کنند. واکنش سلولهای ایمنی در مقابل آلرژن منجر به ایجاد علائم می شود.
آلرژی چه علائمی ایجاد می کند؟
١- گرفتگی و احتقان بینی، عطسه، خارش بینی، ترشح از بینی، خارش گوشها یا سقف دهان.
٢- التهاب ملتحمه ی چشم، که چشمها قرمز و مرطوب به نظر می رسند و گاهی ترشح و خارش دارند.
٣- التهابهای پوستی، که نواحی از پوست خشک، قرمز و خارش دار می شود.
٤- کهیر ، ضایعات خارش دار پوست.
٥- التهاب تماسی پوست، در اثر تماس با ماده ی به خصوصی، تحریک و خارش رخ می دهد.
٦- آسم، مشکل در تنفس به صورت کوتاه شدن نفس، سرفه و خس خس سینه روی می دهد.
چه چیزهایی واکنش آلرژیک ایجاد می کنند؟
اگرچه صدها ماده ی معمولی می توانند آغازگر واکنش آلرژیک باشند، موادی که شایعتر هستند و آلرژن نامیده می شوند شامل این مواد هستند.
- دانه ی گرده گیاهان.
- کپک ها.
- گرد و غبار خانگی، جانداران میکروسکوپی مانند مایت و گرد و غبار حاوی مواد دفعی و اجزای بدن آنها. 
- پروتئینهای حیوانی، روغن و مواد دفعی حیوان.
- مواد شیمیایی صنعتی.
- غذاها و داروها. 
- پر پرندگان.
- سوسکها و مواد دفعی آنها.
چه کسانی در معرض آلرژی هستند؟
آلرژی می تواند در هر فردی بدون توجه به سن، جنس، نژاد یا وضعیت اقتصادی-اجتماعی روی دهد. معمولاً آلرژی در بچه ها شایعتر است اما می تواند برای اولین بار در هر سنی رخ دهد و یا سالها پس از بهبودی عود کند. عوامل ژنتیکی در این زمینه دقیقاً شناخته نشده اند، اما به نظر می رسد زمینه ی خانوادگی و ارثی در این مورد وجود داشته باشد. ممکن است هورمونها، استرس، سیگار، عطرها و اسانسها، یا سایر محرکهای محیطی در ایجاد آلرژی در افراد مستعد نقش داشته باشند. اغلب علائم آلرژی به تدریج در طول یک دوره ی زمانی شکل می گیرند.
افرادی که از آلرژی رنج می برند ممکن است آنقدر به علائم خود عادت کرده باشند که علائم مزمنی مانند عطسه یا گرفتگی بینی را غیر معمول تصور نکنند. با کمک پزشکان می توان علائم آلرژی را کنترل یا از ایجاد آنها پیشگیری کرد و کیفیت زندگی را بهبود بخشید. 
آلرژی چگونه تشخیص داده می شود؟ 
معاینه و گرفتن تاریخچه ی بیماری توسط پزشک انجام می شود. ممکن است پزشک از آزمایشهایی مانند تست پوستی یا نوعی آزمایش خون استفاده کند. هر کدام از تستها روشی برای اندازه گیری سطوح پادتن فرد بر علیه آلرژنهای خاص است.
 
درمان آلرژی چیست؟
درمان آلرژی با توجه به سن، جنس، سابقه ی پزشکی، وسعت بیماری، تحمل بیمار در مورد داروها، درمانها و فرایندهای درمانی و طول دوره ی بیماری توسط پزشک انجام می شود. دوری از مواد آلرژن، بسیار کمک کننده است. داروهای خاصی بسته به علائم آلرژی مورد استفاده قرار می گیرند.
 

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:57 ] [ saman ]

  

افتادگي رحم عبارت است از پايين آمدن رحم در امتداد كانال واژينال (مهبل) و در خانم هايي كه چندين بار زايمان كرده اند و ضعف عضلات و ساير بافت هاي دستگاه تناسلي دارند ديده مي شود.
افتادگي رحم علاوه بر خانم هايي كه چند بار زايمان داشته اند ، خانم هاي چاق و يا كساني را كه سرفه هاي مزمن مي كنند گرفتار مي سازد. البته اين بيماري ممكن است در دختران نيز ايجاد شود.
افتادگي انواع مختلف دارند و به خفيف ، متوسط و شديد دسته بندي مي شود . در نوع خفيف بيماري فرد ناراحتي چنداني احساس نمي كند. در نوع متوسط آن ، خانم احساس بيرون افتادن چيزي از درون واژن و يا فشار و سنگيني در واژن مي كند.
هم چنين كمردرد و درد شكم ناشي از پايين آمدن اجزاي داخل شكم كه به نحوي با رحم در ارتباط اند وجود دارد.
در نوع شديد بيماري ، علايم شديد مي شود و تمام جسم رحم به طرف بيرون حالت برجستگي پيدا مي كند. در اين حالت رحم به علت تماس با ران ها ولباس زير تغيير حالت داده و گاهي هم زحمي مي شود. علاوه بر آن احتمال هجوم ميكروب ها و ايجاد عفونت وجود دارد.
بروز بيماري قبل از سن يائسگي با علايم ديگري هم چون ترشح زياد و خونريزي هاي نامنظم واژينال همراه است . احتمال ايجاد عفونت ، تجمع ادرار و بي اختياري ادرار وجود دارد. گاهي اشكال در اجابت مزاج نيز ديده مي شود.
اين بيماري براي فرد بسيار ناراحت كننده است و در موارد پيشرفته موجب بروزمشكلات روحي ـ ‌رواني در فرد مي شود.
درمان 
 
درمان اين بيماري بسته به نوع و شدت آن و نيز سن فرد مبتلا متغير است . تشخيص نوع آن توسط متخصص صورت مي گيرد و درمان با توجه به موارد ذكر شده و اين كه خانم تمايل به بچه دار شدن دارد يا خير ، متفاوت است .
چند توصيه مفيد 
 
ـ مصرف مواد غذايي حاوي كلسيم و ويتامين "د" در جلوگيري از بروز اين حالت مؤثر است .
ـ روزي 3 مرتبه و هر بار 50 بار رحم خود را به داخل منقبض كرده و رها كنيد.
ـ از زايمان هاي سخت واژينال خودداري شود.
ـ هورمون درماني تقريباً يك سال قبل از يائسگي شروع شود. اين شيوه موجب افزايش قدرت عضلات و بافت دستگاه تناسلي مي شود.
ـ علايم را جدي گرفته و از مراجعه به متخصص كوتاهي نكنيد.
نكته مفيد :
 
بابونه به كاهش آلرژي و التهاب كمك مي كند. البته مصرف آن در دوران بارداري ممنوع است . مگر زير نظر پزشك .
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:56 ] [ saman ]

 زنان مبتلا به سرطان پستان ممکن است علائم یا وضعیت های غیر طبیعی در پستان مشاهده نمایند.در اکثر زنان این علائم تا زمان تشخیص نمایان نمی گردد.گاهی بعضی از علائم مشاهده شده درپستان ممکن است به دلیل سایر بیماریها بوده و ربطی به سرطان نداشته باشد.اگر نشانه ای در پستان مشاهده کردید که موجب نگرانی شما می باشد به پزشک مراجعه نمایید.



علائم و نشانه های سرطان پستان عبارتند از :

*توده های جدید (بیشتر زنان به طور طبیعی دارای پستان های توده ای می باشند )، ضخامت در پستان یا زیر بغل .
 
* حساسیت نوک پستان ، ترشحات یا تغییرات فیزیکی( از قبیل فرورفتگی نوک پستان ، درد مداوم یا تغییراتی در اندازه و شکل پستان ).
 
*تحریک پوست یا تغییراتی مثل چروک شدن ، فرو رفتن ، پوسته پوسته شدن یا چین و چروک جدید .
 
*گرمی ، قرمزی و تورم پستان همراه با بثورات شبیه به پوست پرتقال.
 
*درد پستان معمولا از علائم سرطان پستان نمی باشد ولی بایستی به پزشک مراجعه شود
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:50 ] [ saman ]

 گفته مي شود که استفاده از سينه بند، سلامت سينه ها را به خطر مي اندازد، زيرا سينه بند ها جريان لنفاوي در سينه ها را محدود مي سازند. تعداد زيادي مسير لنفاوي و غده هاي لنفاوي در زير بغل و زير سينه ها و بين سينه ها وجود دارند.

معمولاً جريان لنفاوي، مواد زايد و ديگر سموم را از سينه ها خارج مي کند، ولي سينه بند ها در اين عملکرد طبيعي بدن اختلال ايجاد مي کنند. بنابراين سموم در سينه ها انباشته مي شوند و اين به بروز سرطان سينه منجر مي گردد.
همچنين سينه بندها اندکي دماي بافت سينه ها را افزايش مي دهند. اين نيز در بروز سرطان سينه موثر است و نتايج برخي از بررسي ها در اين زمينه به شرح زير هستند:
از هر چهار زني که سينه بند در طول 24 ساعت شبانه روز مي بندند، سه نفر به سرطان سينه مبتلا مي شوند.
از هفت زني که بيش از 12 ساعت در شبانه روز سينه بند مي بندند، يکي به سرطان مبتلا مي شود.
از هر 152 زني که کمتر از 12 ساعت در شبانه روز سينه بند مي بندند، يکي مبتلا به سرطان مي شود.
از بين 68 زني که به ندرت از سينه بند استفاده مي کنند، يکي مبتلا به سرطان مي شود.
سيستم لنفاوي موجود در سينه ها فقط زماني کاملاً عمل مي کنند که زن ها در دوران بارداري يا شير دهي از سينه قرار دارند. از اين رو، زناني که هر روز از سينه بند استفاده مي کنند، ديرتر باردار مي شوند و زناني که از سينه خود به فرزندشان شير نمي دهند، بيشتر از بقيه در معرض ابتلا به سرطان سينه قرار مي گيرند.
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:47 ] [ saman ]

 نویسنده این ستون یک مرد است، یک مرد واقعی. بنابراین دارد از همین جا به مجموعه خانم ها (شامل دخترها، خانم ها و خانم های مسن) اعلام جنگ می کند.

اینجا واقعیاتی درباره آنها می نویسم و دل خودم و خیلی از مردها را خنک می کنم. دلم می خواهد به جای یک نویسنده هزار نویسنده به نمایندگی از خانم ها علیه ما مردهای واقعی مطلب بنویسند. (البته اگر حرفی برای گرفتن دارند) تا نشان بدهم که سیاهی لشگری بیش نیستند و همچنان یک مرد جنگی از صدهزار بیشتر می ارزد. جدی عرض می کنم...


اگر یک خانم مشغول رانندگی باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرواش بریده و نمی گیرد چکار می کند؟!

قبل از اینکه هیچ حادثه ای روی دهد او پشت فرمان سکته کرده و راهی دیار باقی می شود.

سعی می کند یک دستگاه اتوبوس پیدا کند و با زدن خودرواش به مردم داخل ایستگاه آن را نگه دارد.

در همان حال با همسرش تماس می گیرد و از او کمک می خواهد.

نذر می کند که زنده بماند.


هنگامی که یک خانم راهنمای سمت چپ خودرواش را می زند، این به چه معناست؟!

یعنی می خواهد به سمت راست برود.

یعنی می خواهد شیشه سمت چپش را پایین بیاورد.

یعنی می خواهد پشت فرمان، موبایلش را درآورده و با همسرش تماس بگیرد.

یعنی می خواسته برف پاک کن را بزند.


اگر یک خانم در حین رانندگی بخواهد از بین دو خودروی در حال حرکت عبور کند چکار می کند؟!

بعد از کندن آینه بغل جفت خودروها از بین شان عبور می کند.

به خودروی سمت راست می کوبد بعد به خودروی سمت چپ سپس با همسرش تماس می گیرد.

ابتدا جوری به خودروی سمت راست می زند که او منحرف شود و به خودروی سمت چپ برخورد کند. سپس از روی دو خودرو عبور می کند.

یک بوق می زند و راننده دو خودرو متوجه می شوند او خانم است. سریعا به او راه می دهند که برود.


زمانی که یک خانم پشت فرمان خودرو نشسته و خودرواش با سرعتی بیش از 20 کیلومتر در حرکت است این به چه معناست؟!

یعنی پاشنه کفشش روی پدال گاز گیر کرده.

یعنی با همسرش تماس گرفته و فهمیده که او با یک خانم ناشناس در محل کارش مشغول صحبت است.

یعنی یادش آمده که بچه اش را داخل ماشین لباسشویی جا گذاشته.

یعنی پشت فرمان خوابش برده.


معمولا یک خانم راننده وقتی خودرواش پنچر می شود چکار می کند؟!

ابتدا سعی می کند با پوف آن را باد کند و سپس با چسب زخم محل سوراخ را بپوشاند.

تا اولین آپاراتی با پنچری راه می رود تا پدر لاستیک و تیوپ و رینگ در بیاید.

به آتش نشانی زنگ می زند.

ماشین را وسط خیابان رها می کند و با همسرش تماس می گیرد.
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:44 ] [ saman ]

 یک دانشجوی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود.

بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.
.
.
.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه...

 
روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت :  ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت “
اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
.
.
چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.
نتیجه اخلاقی این ماجرا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.

پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:42 ] [ saman ]
- سیگار کشیدن باعث میشه شما هرچه سریعتر از شر سلامتی و زندگی به امید خدا خلاص بشید و بتونید پا به عرصه های جدیدتری از جمله جهان آخرت بگذارید و تجربه های جدیدی رو کسب کنید !
۲- وقتی سیگار بکشین یه سرفه هایی میکنین به خدا همچین سرتون حال میاد انگار قولنج ریه تون رو گرفته باشن یعنی ششتون حال میاد !
۳- اونایی که سیگاری هستن بعد از یه مدت متوجه میشن که روابط عاطفی عمیقی با چای و نسکافه پیدا کردن ! …
۴- اگه سیگاری بشین برای مواقع بیکاری، بیعاری، بیخوابی، بیداری ،بیزاری، بیذاتی، بیماری سیرابی، لیوانی، خوشحالی، ناراحتی و سایر مواقع بهترین امکان رو در اختیار دارین !
۵- اگه سیگاری بشین دارای روابط اجتماعی درخشان میشین و میتونین دوستان جدید و زیادی از نوع خفن دودی پیدا کنین !
۶- وقتی شما جزء خریداران سیگار باشین دوستانی رو پیدا میکنین که از بس دوستتون دارن شما رو به شکل شیرینی میبینن و درک نوع دوستی به شما بسیار عمیق تر خواهد بود !
۷- اگه سیگاری بشین توی محیط های سربسته و عمومی از دست سیگاری ها حرص نمیخورین و این خودش باعث میشه آرامش اعصاب داشته باشین !
۸- وقتی سیگاری بشین، میتونین توی مسابقه جهانی ترک سیگار شرکت کنین و کلی پول به جیب بزنین !
۹- اگه سیگاری بشین، وقتی با اقوام و دوستان به پیک نیک میرین موقع روشن کردن آتیش میتونین روش روشن کردن کبریت در میان باد و بوران رو به اونا نشون بدین و خودتون رو به عنوان یک قهرمان ملی معرفی کنید !
۱۰- اگه سیگاری بشین با سوپری سر کوچتون بیشتر رفیق میشین طوری که اگه یه روز نرین سراغش دلش براتون تنگ میشه !
۱۱- اگه مخفیانه سیگار بکشین میتونید با کوچه پس کوچه های اطراف خونه پشت بام، زیر زمین و دیگر جاهایی که تا حالا زیاد بهشون توجه نکردین یا لازم نیست اسمی ازش برده بشه بیشتر آشنا بشین !
۱۲- وقتی مخفیانه سیگار میکشین با ادوکلن، عطر و دئودورانت های ارزون قیمت و همچنین انواع آدامسهای p.k، خروس نشان، relax و غیره آشناتر میشین و احساس می کنید (البته خودتون) به آدمی خوشبو با دندونای سفید مبدل شدین !
۱۳- هرچه بیشتر سیگار بکشین راحت تر میتونین از شر پولهایی که توی جیبتون سنگینی میکنه راحت بشین !

۱۴- اگه سیگاری بشین توی شهرای بزرگ که هوای آلوده دارن راحتتر میتونین زندگی کنین و مشکل آلودگی هوا آنچنان آزارتون نمیده ! 

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:40 ] [ saman ]

 دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.

معلم گفت: از نظر فيزيکى غيرممکن است که نهنگ بتواند يک آدم را ببلعد زيرا با وجود اینکه پستاندار عظيم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسيار کوچکى دارد.
دختر کوچک پرسيد: پس چطور حضرت يونس به وسيله يک نهنگ بلعيده شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. اين از نظر فيزيکى غيرممکن است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت يونس مى‌پرسم.
معلم گفت: اگر حضرت يونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسيد !!!
 


يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد. ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد.
از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟
مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوی، يکى از موهايم سفيد مى‌شود.
دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!

 


عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس يادگارى بگيرد.معلم هم داشت همه بچه‌ها را تشويق مي‌کرد که دور هم جمع شوند.
معلم گفت: ببينيد چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شديد به اين عکس نگاه کنيد و بگوئيد : اين احمده، الان دکتره. يا اون مهرداده، الان وکيله. يکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: اين هم آقا معلمه، الان مرده !
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:38 ] [ saman ]

 ما حیوانات را خیلی دوست داریم، بابایمان هم همینطور. ما هر روز در مورد حیوانات حرف میزنیم، بابایمان هم همینطور.
بابایمان همیشه وقتی با ما حرف می زند از حیوانات هم یاد میکند، مثلا امروز بابایمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟و هر وقت ما پول می خواهیم می گوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟
چند روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان می رفتیم خونه عمه زهرا اینا یک تاکسی داشت می زد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو، پیاده می شم همچین می زنمت که به خر بگی* زن دایی .
بابایمان هم گفت: برو بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان خیلی گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد.
بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین خروس جنگی بپری به مردم؟

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:35 ] [ saman ]

 دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می دی، می تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات ها خجالت می کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی شه شما بهم بدین؟"
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می کنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:34 ] [ saman ]

 چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خوندن به تفریح رفته بودن و هیچ آمادگی برای امتحان نداشتن.
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای رو سوار کردن . به این صورت که سر و صورتشون رو کثیف کردن و مقداری هم لباساشون رو پاره کردن و تو ظاهرشون تغیراتی رو به وجود آوردن .
بعد به دانشگاه پیش استاد رفتند. ماجرا را این طور برا استاد گفتن... که دیشب به یه مراسم عروسی در خارج از شهر رفته بودیم. و در راه برگشت از شانس بد ما یکی از لاستیک های ماشین پنچر شد وبا هزار زحمت وهل دادن ماشین رو به حایی رسوندیم و این طور بود که به امادگی لازم برای روز امتحان نرسیدیم در نهایت قرار میشه که استاد سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این چهار نفر برگزار کند.
اون ها هم خوشحال از این موفقیت سه روز تمام درس می خونن و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن . استاد عنوان میکنه به خاطر خاص و خارج از نوبت بودن امتحان باید هرکدوم تو یه کلاس بشینند و امتحان بدن. انها هم به دلیل امادگی کامل موافقت میکنن...
امتحان حاوی دو سوال بود......
1- نام و نام خانوادگی (6نمره)
2- کدام لاستیک ماشین پنچر شد؟ 
(14نمره)
الف) لاستیک سمت راست جلو
ب)لاستیک سمت چت جلو
ج) لاستیک سمت راست عقب
د) لاستیک سمت چت عقب
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نتیجه اخلاقی : اساتید دانشگاه خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر میکنید باهوش و زرنگ هستند ! 

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:31 ] [ saman ]

 چند روز پیش یه اس ام اس برام اومد با این مضمون :
ما امشب شام میایم خونه شما
( ستاد ایجاد رعب و وحشت در دوستان )

من هم این اس ام اس رو واسه یکی از همکارام فرستادم ...
شب با خانومم داشتیم بازی استقلال و سپاهان رو میدیدیم که از طرف یه اس ام اس اومد که : نکنه یادتون رفته که جایی شام دعوتین !!
خلاصه بنده خدا بخاطر این اس ام اس کلی تو خرج افتاده بود و ما هم مجبور شدیم غذای خودمون رو بذاریم تو یخچال و با خانومم شام رفتیم اونجا ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نتیجه گیری اخلاقی : سعی می کنم این اس ام اس رو هر روز واسه یکی از همکارا بفرستم. خدا رو چه دیدی 50 -50 هم بگیره حله !!

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:29 ] [ saman ]

 پسر در حال دویدن...


زااااارت (صدای زمین خوردن)
رفیق پسر: اوه اوه ؟؟؟؟؟؟؟؟چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی ؟؟؟؟؟، پاشو ؟؟؟؟! (شپلخخخخخ "صدای پس گردنی")
یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!
یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!
**************************

دختر در حال راه رفتن...

دوففففففف س ک
 (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)
رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای...
یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟
یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین
 
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:26 ] [ saman ]

                   طنزک و فـــانیکاتورهای بامزه جهـــت شادی روح!  طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

 
 
نمونه سوالهای رایج توی همه ی خونه ها
این تلویزیون بی صاحاب واسه کی روشنه ؟
چی از جون این یخچال بدبخت میخوای ؟
کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته ؟
کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده ؟
این موقع شب با کی حرف میزنی ؟
چشمات در نیومد پای این کامپیوترِ کوفتی ؟
کی غذای منو خورده ؟

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

شونه آدم که هیچی 
شونه تخم مرغم پیدا نمیشه سرمونو بذاریم روش یه دل سیر گریه کنیم !

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

آقا یه دقه وایسید !!! یه سوال ! مرد و مردونه ! بالا غیرتن
چرا وقتی اس ام اس خالی میفرستیم ، انگلیسی حساب می کنن ؟؟؟

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

سلامتی خانم هایی که میخوان پارک دوبل کنن
 ، دستشون میخوره به برف پاک کن
اشتباهی میزنن تو دنده چهار به جای دنده عقب
آخر سر هم خاموش میکنن !

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

تا حالا دقت کردین
وقتی یه نفر شمارو دعوت به دیدن یه فیلمی که قبلا خودش دیده میکنه
تو مدت فیلم یه جوری نگاتون میکنه که انگار خودش فیلمو ساخته؟!

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

یکی از بدترین لحظه های زندگی وقتیه که فیلم رقصیدنت رو توی جمع نگاه می کنی

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

کاربردی ترین چیزی که من از کتاب علوم دوران مدرسه یاد گرفتم اینه که
وقتی در ترشی یا مربا باز نمیشه, بگیرمش زیر آب گرم گرم!

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

چه لحظه باشکوهی بود اون لحظه..!
وقتی معلم میبردمون پا ی تخته ازمون درس بپرسه وسطش زنگ می خورد..!

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده …
ازون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام: امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کودوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

شش ماه به دوستت مهربونی میکنی ، خوبی باهاش ، هر کاری میگه میکنی
که بفهمونی دوستش داری …
دو روز که اعصاب نداری ، میگه: حالا شناختمت

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

اینقده بدم میاد وقتی دارم روی آهنگ میخونم خوانندهه اشتباه میخونه !

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

تا حالا دقت کردین وقتی سوهان میخوری نود و پنج درصدش میره لای دندونات و فقط پنج درصدش نصیب معدت میشه

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

امروز در بازار غیر رسمی هر اونس چاغاله بادوم دوازده هزار تومان معامله شد 

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

لازم دونستم تاکید کنم که بهترین شغل داشتن بابای پولداره

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

تا حالا دقت کردین همیشه دَنده ماشین خوب جا می خوره به جز وقتی که یه پسر شاهد کار شماست

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

نمی دونم همه پیرزنا مثل برف پاک کن میرقصن ؟؟؟ یا مادر بزرگ من اینجوریه فقط ؟

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

دقت کردین !؟

الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه
از نظر پدر و مادرتون، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار میشینه

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir
.
مکالمه دو پسر: 
پسر اول: چقدر خپل شدی مرتیکه … شبیه خرسای قطبی شدی الاغ…. کمتر بخور ، از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال میخوری معلومه انقدر دایره میشی دیگه … 
پسر دوم : خفه شو عوضی. حرف تو زر مفت هم نیست 
( محکم تر شدن دوستی بین دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده )

مکالمه دو دختر :
 دختر اول: خوشگلم یه مقدار تپل شدی ولی بهت میاد عزیزم … 
دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل یه ذره زیادی کوچیک شده ولی بازم خوشگلی نانازم 
( از فردای روز مکالمه هیچ رابطه ای بین دو دختر مشاهده نشده)

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

من هر روز، از خونه که بیرون میزنم رو یه کاغذ مینویسم “امروز قراره بمیرم”
که اگه احیانا مردم، بگن یارو چقد خفن بوده، میدونسته..!

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

دقت کردین اگه انگشتت با تبر قطع شه، دردش کمتره تا اینکه با کاغذ بریده بشه؟؟

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

داشتم ماشین رو دنده عقب می‌ آوردم تو حیاط
مامانم اومده فرمون میده…. بیا…. بیا…. بیا…. بیا …. نیا !! لوله آب شیکست !

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

این دبستانى هایى که تو هفته دو روز تعطیلن،
اگه پس فردا بیان زِر زِر کنن که ما نسل سوخته ایم و اینا،
جورى با پشت دست بزنید تو دهنشون که دیگه نتونند بلند بشن …!!

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

یکی از چالش های بزرگی که در کودکی فراروی ِ من بودُ باهاش درگیر بودم
این بود که چه جوری “فریبرز عرب‌نیا” و “ابوالفضل پور‌عرب” رُ از هم تفکیک کنم !!!

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

هیچ لذتی بالاتر از این نیست …که جواب تلفن های کسی رو ندی ، که قبلا جوابتو نمیداد

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

دقت کردین ؟
دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو!

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

دقت کردین !؟
- وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

- اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافیه یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه عالم میفهمن!

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

موقع فوتبال نگاه کردن هشتاد دقیقه میشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای میبینی بازی دو دو تموم شده

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

اگه میخوای همه افراد فامیلتونو از دخترخالت گرفته تا نوه عموتو با هم تو یه روز ببینی، پاشو همین الان دستِ دوس دختر یا دوس پسرتو بگیر، با هم برید بیرون یه دوری بزنید

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه. 
دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.

طنزک های بامزه جهت شادی روح! (زنگ شادی ) www.taknaz.ir

اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون…بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت….گفتم منم همینطور….گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حتماً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:25 ] [ saman ]
خیلی خنجی، خودم میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت میکردم با بربری. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم، خیلی از دست من ناراحت شدی. ولی با عشق و علاگه به طرف من آمدی. خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی. آن لگد را که زدی برق از چشمانم پرید و حسابی عاشقت شدم.
 
از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس میایستادم تا تورا ببینم، ولی هیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولی بعدا فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم.
یک گاب عکس خالی روی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم “عشقم” هروقت آن را میبینم به تو فکر میکنم و تصویر تو را به ذهن میآورم. اینم بگم که من بدجوری گیرتیم هااااااااا ! مثلا همین دیروز داداشم داشت به گاب نگاه میکرد، دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداری به دختر مردم نگاه میکنی؟
راستی این شمارهای که به من دادی خیلی به دردم خورد. هر روز زنگ میزنم و یک ساعت باهات درد دل میکنم و تو هم هی میگی “مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد” من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!! منظورت اینه که تو هم به من عشق میورزی، مجه نه!؟
یه چیزی بهت میگم ولی ناراحت نشی، گوساله! این چه وضع ابراز عشقه؟
ناراحت شدی؟ خاک بر سر بی جنبت!! آدم انقد بی جنبه؟
ولی میدونم یکی از این روزا سرتو میندازی پایین و عین بچهٔ آدم میای تو خونهٔ من، راستی خواستی بیای ده تا نون بربری هم سر راهت بجیر!
یه روزی میام خواستگاریت، میخوام خیلی گرم و صمیمی باباتو ببوسم و چندتا شوخی دستی هم باهاش میکنم که حسابی اول زندگی باهم رفیق بشیم، راستی کلهٔ بابت مثل نور افکن میمونه. بعد عروسی بهش بجو خیلی طرف خونهٔ ما پیداش نشه. من آدم کچل میبینم مزاجم بهم میریزه!
چند وقت پیش یه دسته گل برات از باغچه کندم که سر کوچتون دادمش به یه دختر دیگه، فچر بد نکن!
دختر داشت نگاهم میکرد منم تو رودرواسی جیر کردم گل رو دادم بهش، اونم لبخند ملیحی از ته روده اش به من زد. درسته دختره از تو خیلی خوشگل تر بود ولی چیکار کنم که بیخ ریش خودمی.
راستی من عاشق قورمه سبزی ام (البته بعد از تو) اگه برام خواستی درست کنی حواست باشه، بی نمک بشه، بسوزه ، بد طعم بشه همچی لگدی بهت میزنم که نفهمی از من خوردی یا از خر!
خلاصه اینکه بی قراری نکن، یه خط شعر هم برات گفتم. خوشت اومد اومد، نیومد به درک!
 
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
فکر نکن یاد تو بودم، داشتم اونجا ول میگشتم
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:22 ] [ saman ]

  

وقتی که مهربونن ———-> مثل یه خرگوش ملوس دوست داشتنین

وقتی که اعصبانی میشن ———-> مثل دیونه ها میشن دیگه نمیشه رفت سمتشون

وقتی غر میزنن ———-> مثل مگس میرن رو اعصابت

وقتی که ناز میکنن ———-> مثل یه بچه نق نقو اعصابتو خورد میکنن

وقتی که دروغ میگن ———-> قیافشون شبیه سوسک میشه(نکته کنکوری)

وقتی ناراحت میشن ———-> مثل یه گنجشک تیر خورده دلسوز میشن

وقتی خوشحال میشن ———-> مثل کانگورو اینور اونور میپرن

وقتی جیغ میزنن ———-> مثل یه سوزن که بهت میزنن از جا میپری

وقتی که بترسن ———-> مثل موش سریع یه جا قایم میشن

وقتی خجالت بکشن ———-> مثل لبو قرمز میشن

وقتی که حرف میزنن ———-> مثل رادیو خراب باید بزنی تو سرش تا قطع شه

وقتی که گریه میکنن ———-> مثل بچه های شیش ماهه حتما باید نازش کنی تا آروم شه
 
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:18 ] [ saman ]

                                                          ساعت نشدم پشت به دیوار کنم

خود را به دقیقه ها گرفتار کنم
ساعت شده ام که دوستت دارم را
هر ثانیه در گوش تو تکرار کنم


* 
 * * * * * * * * * * * * * * *


ذهنم فلج می شـــــود… وقتی می خوانمت
و تو حتی نمیگویی…
جـــــــــانم !


* 
 * * * * * * * * * * * * * * *

دیکتاتور
تویی و آغوشت !
که هر بار مرا تسلیم می کند . . . !

*  * * * * * * * * * * * * * * *

مادرم می گفت :
دوستانت را ببین ، همه به جایی رسیده اند …
نمیدانست ، منتظر نشسته ام تا به تو برسم … !!!


* 
 * * * * * * * * * * * * * * *


ز چشمت اگر چه که دورم هنوز ، پر از اوج عشق و غرورم 
 قبول است عمر خوشی ها کم است ، ولی با توام پس صبورم هنوز


* 
 * * * * * * * * * * * * * * *


دیوانه نیستم !

فقط ، فقط طوری “خاص” که دیگران نمیتوانند ، تو را “دوست” دارم

* 
 * * * * * * * * * * * * * * *

ترک دین و دل نمودم / ترک جان هم می کنم
هرچه گویی غیر عشقت / ترک آن هم می کنم

* 
 * * * * * * * * * * * * * * *



هیچوقت آرزوی “افتادن” چیزی را نداشته ام …
حالا برای اولین بار میخواهم : “لطفا بیفت” …
ای زیباترین اتفاق زندگی من !


* 
 * * * * * * * * * * * * * * *

اتل متل یه رویا به یادتم یه دریا
خواستم اینو بدونی که تو تکی تو دنیا

* 
 * * * * * * * * * * * * * * *

برو به جهنم !!!
چون فقط تو هستی که میتونی جهنم رو بهشت کنی !

* 
 * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی تو با منی …
ترافیک میتونه زیباترین مکث عالم باشه …


* 
 * * * * * * * * * * * * * * *

بگذار همه ی زندگی ام گره ی کور بخورد …
دستهای “تــــــــــو” که باشد ملالی نیست …
با نگاه “تـــــــــــو” گره از همه چیز باز میشود حتی از دل گره خورده من … !


* 
 * * * * * * * * * * * * * * *

دوست دارم بدانم دوست داشتن را چگونه دوست داری تا دوستت بدارم آنگونه که تو دوست داری …

*  * * * * * * * * * * * * * * *

مرا ببخش ! اگر به تو پیله کرده ام ، قدری طاقت بیاوری پروانه ات میشوم …

* 
 * * * * * * * * * * * * * * *

ﻣﻦ ﺁﻥ ﺍﺑﺮﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﺍﻧﺶ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ
ﻫﻤﺎن ﯾﻮﺳﻒ ﮐﻪ ﮐﻨﻌﺎﻧﺶ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ
ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻧﺶ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ

* 
 * * * * * * * * * * * * * * *

هوا دو نفره است و نیستی …
من هی کوچه ها را بالا و پایین می کنم برای دهن کجی به هواااا …


* 
 * * * * * * * * * * * * * * *

موضوع انشاء : تعطیلات خود را چگونه گذراندید ؟
- به نام خدا
- فرسنگ ها دور از آغوشش . . .

[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ 10:52 ] [ saman ]

                           در دهکده ی تو خبر از بوی ریا نیست / چون نیست ریا ، هیچکس انگشت نما نیست


ما طالب مهریم و دل از عاطفه لبریز / دل صافتر از تو به خدا هیچ کجا نیست 


*
  * * * * * * * * * * * * * * *

روزگار ، نبودنت را برایم دیکته می کند

و نمره ی من باز می شود : صفر

 هیچ وقت نبودنت را یاد نمیگیرم !


*
  * * * * * * * * * * * * * * *

همه ذرات جان پیوسته با دوست / همه اندیشه ام اندیشه اوست

نمی بینم به غیر از دوست اینجا / خدابا این منم یا اوست اینجا ؟

*  * * * * * * * * * * * * * * *

غرور من که زسختی به کوه میمانست ، کمر به کشتن خود بست و خاک پای تو شد

دلم که به همه بیگانه بود و یار نداشت ، چه دید در تو که اینگونه آشنای تو شد ؟

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

بی انصاف با کدام لالایی وجدانت را خوابانده ای

که اینچنین بیخیال ما شدی . . .

*
  * * * * * * * * * * * * * * *


هر آدمی تو زندگیش یه بی معرفت داره

که اون بی معرفت

دوست داشتنی ترین آدمای روزگاره !

بی معرفت ، به یادتم .

*
  * * * * * * * * * * * * * * *


وقتی گریه میکنی “زیباتر” می‌شوی

اما بخند

من به همان زیبا که “تر” نیست ، قانعم  . . .


*
  * * * * * * * * * * * * * * *


وابسته شدم به تو ، بی آنکه بدانم

“وابستگیها”

وام های کوتاه مدتی هستند

با بهره های سنگین


*
  * * * * * * * * * * * * * * *

در دلم کودکیست که “بی تو بودنش” را نق میزند

من هیچ ، لااقل بهانه ی او باش . . .


*
  * * * * * * * * * * * * * * *


قلب عزیز لطفا خفه شو و در همه کارها “دخالت” نکن !

همان کـه خون “پمپاژ” کنی کافیست

اگر هم “خسته” شدی اجباری نیسـت به کار  


*
  * * * * * * * * * * * * * * *

میان مشغله ها گم شدم اما دلم برای هوایت همیشه بیکار است . . .


*
  * * * * * * * * * * * * * * *


گاهی وقتا دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد

که بیاد تو تنهاییم …. و من اجازه ندم !

و اون بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو و آروم بغلم کنه و بگه

مگه من مردم که تنها بمونی … !

*
  * * * * * * * * * * * * * * *


گرگ هم که باشی

عاشق بره ای خواهی شد

که تو را به علف خوردن وا می دارد

و رسالت عشق این است

شدنِ آنچه نیستی !

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

نمیدانم چرا بین این همه آدم پیله کردم به تو !

شاید فقط با تو پروانه میشوم . . . !


*
  * * * * * * * * * * * * * * *

تو که نمی آیی ، تاج و تختی برای خودش به هم می زند دلتنگی !


*  * * * * * * * * * * * * * * *


ذهنم فلج می شـــــود… وقتی می خوانمت

و تو حتی نمیگویی

جـــــــــانم . . .

[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ 10:48 ] [ saman ]

                                 ماه در روی کسی غیر تو دیدن ممنوع / ناز چشم کسی جز تو خریدن ممنوع


تابلویی بر سر دروازه ی قلبم زده ام / که ورود احدی جز تو اکیدا ممنوع


*
  * * * * * * * * * * * * * * *


هوای فاصله سرد است ، من از کلاف دلم برایت خیال گرم می بافم !!


*
  * * * * * * * * * * * * * * *


یاد تو حس قشنگی است که در دل دارم

چه تو باشی چه نباشی “نگهش میدارم”  . . .




*
  * * * * * * * * * * * * * * *


نشود خوش دلم از نامه و پیغام کسی

توسن سرکش طبعم نشود رام کسی

آن که دربند تعلق نبود خاطر ماست

که نه دربندکسی هست و نه در دام کسی


*
  * * * * * * * * * * * * * * *


دلم به بهانه ندیدنت گریست

بگذار بگرید و بداندهر چه خواست همیشه نیست . . .


*
  * * * * * * * * * * * * * * *

رسم ” خوب ” ها همین است

حرف آمدنشان شادت می کند

و ماندنشان

با دلت چنان می کند

که هنوز نرفته

دلتنگشان می شوی


*
  * * * * * * * * * * * * * * *

چـتر نمیخواد هوای بارونی..
تو رو میخواد لعنتی..
می فهمـی؟!

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

چگونه بفرستم”باورم”را برای تو 
تا باورکنی،’ازیاد بردنت’ کارمن نیست…

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

کوچه هاى قدیمى را باریک میساختند تا آدمها به هم نزدیکتر شوند. “حتی در یک گذر”
اکنون چقدر آواره ایم در این همه اتوبان…

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

از یابنده تقاضا میشود مرا به حال خود رها کند…
من گم شده ام…!

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

ســرســری ردشـو وزنـدگـی کـن …
دقــت … ” د ق ت ” مـى دهـد!

*
  * * * * * * * * * * * * * * *


هواشناسی اعلام کرد که آغوشت برای همیشه گرم است …

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

تو ای روحم ، عزیز دلنوازم / ز پیغامت نمودی سرفرازم

تو در یاد منی ، من شرمسارم / صفای قلب پاکت را بنازم


*
  * * * * * * * * * * * * * * *

هیچ چیز دلنشین تر از این نیستکه مدام نامت را صدا بزنم

با یک علامت سوال … “؟”

و تو با حوصله جواب بدهی جـــــــــــون دلــــم !؟


*
  * * * * * * * * * * * * * * *

دلم تنگ است اما هنوز تو در آن جا می شوی ، چقدر ابعاد بودنت عجیب است !

[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ 10:46 ] [ saman ]

                                                                  تو فقط با من باش…


من قول میدهم با خودم هم قطع رابطه کنم !

*
  * * * * * * * * * * * * * * *


نگران نباش! نمیشود دوستت نداشت

لجم هم بگیرد از دستت... دفترچه خاطراتم پر از فحش های عاشقانه میشود...!


*
  * * * * * * * * * * * * * * *


ناسپاس از عشق پاکت نیستم / من که عمری با خیالت زیستم

 دوستت دارم به جان تو قسم / روی حرفم تا ابد می ایستم!

*  * * * * * * * * * * * * * * *

برای عاشق شدن که بهانه های ریز و درشت لازم نیست !
برای عاشق شدن کافیست تو نگاه کنی و من لبخند بزنم …

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

هوای دو نفره داشتن،
نه ابر میخواهد نه باران نه یک بعد ازظهر پائیزی….
کافیست حــواسمان به هم باشد !

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

از من می پرسی چرا این روزها این قدر آرامم و من لبخند می زنم …
آخر تو بگو مگر آرامش کنار تو دلیل هم می خواهد ؟!

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

امتداد فاصله از اعتبار عاطفه نمیکاهد …
همیشه هستی … همین حوالی …

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

برایم تعریف کن ، هرگز فراموش نشدن چه حالی دارد ؟


*
  * * * * * * * * * * * * * * *


ندارم من نظر جز بر نگاهت / ندارم من طلب جز روی ماهت

ندارم من دلی جز عاشق تو / نباشم من دمی جز در پناهت

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

گمم نکن …

 در گوشه ای از حافظه ات آرام مینشینم ، فقط بگذار بمانم

*
  * * * * * * * * * * * * * * *

یار باوفایم ؛ در روزهای با تو بودن بی تو بودن را نفرین میکنم

و در روزهای بی تو بودن ، با تو بودن را آرزو میکنم 


*
  * * * * * * * * * * * * * * *

سلام به اون اهل دلی که بی ریا و باصفاست

 قلب پر از محبتش همیشه با یاد خداست

 دور باشه از وجودتون هرچی غم و هرچی بلاست

گفتم سلامی عرض کنم نگی فلانی بی وفاست

*  * * * * * * * * * * * * * * *

امتداد فاصله از اعتبار عاطفه نمیکاهد …
همیشه هستی … همین حوالی …

*  * * * * * * * * * * * * * * *

به دلم نشستی ولی دو زانو !
معذب نباش ، برو عقب قشنگ تکیه بده ، پاهاتم دراز کن ، این دل فقط جای توئه …


*  * * * * * * * * * * * * * * *

کی من خلاص میشوم از انتظار تو ؟ /  کی میرسد بمقصد دل این قطار تو ؟

خواهد رسید فصل بهاری که میشود /  آرام تکیه کرد و رها شد کنار تو

[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ 10:44 ] [ saman ]

 اشکان محمدیان معروف به دی جی اشکان از ریمکس کننده های حرفه ای موسیقی الکترونیک ایران است . او فوق العاده باهوش و با ذوق موسیقی های خود را می سازد .قد 186وزن 82رنگ مورد علاقه : آبی فیروزه ایمجرد! تهران به دنیا اومده مهندسی مکانیک خونده... در عکاسی,کارگردانی,بازیگری تئاتر,وکلا انواع mediaتجربه داره. 8سال با کوشان حداد اشنا شده و گروه اشکان کوشان رو تاسیس کرده5سال به طور رسمی کار می کنهبرای گروه های خارجی مثله اسکوتر فعالیت میکنه.دو سه سال پیش اولین موزیک ویدئوشون بود.برگرد پیشم دوباره با ریمیکس های مختلف که دومین موزیک ویدئوشون هست و اشکان هم در کارگردانیش دخالت داشته و از اون ترک به بعد خوانندگی گروه رو به عهده گرفته.

از موزیک های او می توان از :
We No Speak Americano
Anda Adam به نام Love On You
و آلبوم زیبای دنستونیک که با کوشان عزیز کار کرده اند واقعا حرفه ای.
اشکان محمدیان در نوع رفتار و طرز پوشش نیز مثل یه حرفه ای رفتار میکند،اشکان و دوستش کوشان مکمل و تکمیل کننده موزیک یکدیگرند . که هریک سبک و سیاق خود را دارند و در کنار هم موسیقیشان مثال زدنی می شود . البته از علاقه او با اسکرچ که مورد علاقه شدید من هم هست واقعا مثال زدنی است . او در تصویر برداری و کیفیت کلیپ ها نقش اساسی داشته مخصوصا در کلیپ برگرد پیشم دوباره . او یه جا تو ایران نمی ایستد و دائم در حال رفت و آمد به اروپا ست .خلاصه باید گفت او آینده موسیقی روشنه الکترونیکه ...
[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ 10:41 ] [ saman ]

                                                                تو فقط با من باش

                                            من قول میدهم با خودم هم قطع رابطه کنم !


نگران نباش! نمیشود دوستت نداشت
 
 
 
 
لجم هم بگیرد از دستت... دفترچه خاطراتم پر از فحش های عاشقانه میشود...!


 
ناسپاس از عشق پاکت نیستم / من که عمری با خیالت زیستم

 دوستت دارم به جان تو قسم / روی حرفم تا ابد می ایستم!



                                                
          برای عاشق شدن که بهانه های ریز و درشت لازم نیست !


                                                            برای عاشق شدن کافیست تو نگاه کنی و من لبخند بزنم …



                                                    از من می پرسی چرا این روزها این قدر آرامم و من لبخند می زنم …


                                                             آخر تو بگو مگر آرامش کنار تو دلیل هم می خواهد ؟!




                                                                         امتداد فاصله از اعتبار عاطفه نمیکاهد …


                                                                         همیشه هستی … همین حوالی …




                                                           برایم تعریف کن ، هرگز فراموش نشدن چه حالی دارد ؟






                                                    ندارم من نظر جز بر نگاهت / ندارم من طلب جز روی ماهت



                                                   ندارم من دلی جز عاشق تو / نباشم من دمی جز در پناهت




                                                                                    گمم نکن …



                                                   در گوشه ای از حافظه ات آرام مینشینم ، فقط بگذار بمانم



                                                   یار باوفایم ؛ در روزهای با تو بودن بی تو بودن را نفرین میکنم



                                                           و در روزهای بی تو بودن ، با تو بودن را آرزو میکنم 





                                                             سلام به اون اهل دلی که بی ریا و باصفاست



                                                              قلب پر از محبتش همیشه با یاد خداست



                                                          دور باشه از وجودتون هرچی غم و هرچی بلاست



                                                         گفتم سلامی عرض کنم نگی فلانی بی وفاست




                                                               امتداد فاصله از اعتبار عاطفه نمیکاهد …


                                                                  همیشه هستی … همین حوالی …




                                                        
              به دلم نشستی ولی دو زانو !


                              معذب نباش ، برو عقب قشنگ تکیه بده ، پاهاتم دراز کن ، این دل فقط جای توئه …




 

                                       کی من خلاص میشوم از انتظار تو ؟ /  کی میرسد بمقصد دل این قطار تو ؟



                                          خواهد رسید فصل بهاری که میشود /  آرام تکیه کرد و رها شد کنار تو

[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ 10:29 ] [ saman ]

 شاید برایت عجیب باشه این همه آرامشم

خودمانی میگویم ، به آخر که برسی فقط نگاه میکنی  !!

 


سرنوشتم چیز دیگر را روایت میکند / بی تعارف این دلم خیلی هوایت میکند 

قلب من با هر صدا با هر تپش با هر سکوت / غرق در خون یکنفس دارد دعایت میکند
 

 


تــو از آن هــایـی هستــی 

کــه فکــر بـه تــو ، دیــدن تــوست
 

و دیــدن تــو فکــر تــو 

 


هـر شـب از پُـشـت صـفـحـه کـوچـک مـوبـایـل . . .
در آغـوشـت مـیـگـیـرم . . .
و نـمـیـدانـی کـه چـه آرامـشـیـسـت هـمـیـن آغـوش خـیـالـی !!!

 


دوست داشتن ساده است و باور کردنش سخت

تو ساده باور کن ، که سخت دوستت دارم

 


کاش میشد در آسمان ها پر کشید / چون عقابی ابرها را هم درید

پر کشید و در حضورت جان سپرد / لحظه ی آخر دو چشمان تو دید 

 


عشــق

همین خنده های ساده ی توست

وقتی با تمام غصه هایت میخندی

تا از تمام غصه هایم

رها شوم 

 


تو” آن نیستی که به یادت بیاورم ، “تو” آن همیشه ای که به یادم می مانی  . . .

 


دوام نمیاورم سرمای زمستان امسال را

باید کوچ کنم…  به قشلاق آغوشت 

 


آدمیان به لبخندی که بر لبی نشانند ، به احساس خوبی که بر جا می نهند

و به دردی که می کاهند ، می مانند ، بی شک تو ماندگاری 

 


فاصله‌ی زمین تا آسمان را

آسمان پُر می‌کند

فاصله‌ی من تا تو را، تو 

 


تو تغییر نور را در آسمان تماشا می‌کنی

من چشمهای تو را 

 


دلم قهوه میخواهد

از همانهایی که برای آشنایی 

با اصرار مرا به آن دعوت میکردی

نه از این قهوه هایی که در تنهایی سر میکشم 

 


زندگی چرخش واژگان است ، یکی به جرم تفاوت تنهاست ، یکی به جرم تنهایی متفاوت .

 


دلم برای لمس نگاهت سخت دلتنگی میکند ، به کدامین بهانه حواسش را پرت کنم !

 


روزی که با تو شروع نشود

اصلا نمی ارزد

به شب برسانی اش 

 


اگـــر تو را امـــتحان میگرفتند ،

بی شک من رتبه ی اول میشدم ،

بس کــه تــکرار کردم نامـــــت را در مرور خاطرات …!

 


تو میدانی از مرگ نمترسم،

فقط، حیف است،

هزار سال بخوابم و خواب تو را نبینم

 


گرمایی بوده ام همیشه ولی بین خودمان بماند ،

سرمایی میشوم …

وقتی پای آغوش تو در میان باشد …

 


عــشــق  مــن ! بیا !

قـــول می دهم که : قایقت شوم ؛

تـــو فقط بادبانم باش ! …

بـــگذار هر چه حرف پشت سرمانم می زنند ،

باد هوا شود ؛ و دورمان کند از این آدم ها … !

[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ 10:12 ] [ saman ]

   

 

  

 

  

 

  

 

[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ 9:43 ] [ saman ]

 بیوگرافی : جاستین بیبر خواننده ی جوان کانادایی این روزها سر و صدای زیادی بین مردم به پا کرده. جاستین خوانندگی را از 3 سال پیش شروع کرد ، در سال 2007 مادرش کلیپ هایی از جاستین در سایت یوتیوب گذاشت که مورد توجه بسیاری از مردم واقع شد به طوری که کلیپ هایش بازدیدی بیش از 10,000,000 نفر داشتند. بعد از گذشت 7 ماه که جاستین کلیپ های خود را در یوتیوب می گذاشت با استقبال بیشتری مواجه شد و این چنین بود که توسط مدیران MTV کشف شد و اکنون تبدیل به ستاره ی بزرگی شده. جاستین در سال 2008 قرارداد خود را با استدیو Island امضاء می کند و اولین تک آهنگ خود را به نام One Time بیرون می دهد. جاستین متولد اول مارس 1994 (16 سال) است.

نام:Justin Drew Bieber
متولد 1 مارچ 1994 (3 اسفند 1373 )
قد: 16۸
رنگ چشم: قهوه ای
سرگرمی ها: فوتبال بسکتبال اسکیت گلف!
رنگ مورد علاقه: آبی و بنفش
ساز مورد علاقه: گیتار و پیانو
عدد مورد علاقه:6!
خواننده های مورد علاقه: کریس براون (Chris Brown) آشر (Usher) تی بن Ti bone و ...
برنامه ی تلویزیونی مورد علاقه: امریکن آیدول (AMERICAN iDOL)
اسم مامانش پتی PATTY اسم باباش جرمی Jeremy Bieber که وقتی جاستین خیلی کوچیک بوده طلاق گرفتن! نا خواهری: جازمین نابرادری:جکسون
اسم دوستای صمیمیش: رایان و کریستین
اسم سگش: سمی sammy
غذای مورد علاقه: ماکارونی و از چیزای شیرین هم خوشش میاد
شکلات مورد علاقه: مارس Mars
نوشیدنی مورد علاقه: آب پرتغال
از سبزیجات خوشش میاد!
دانش آموز ممتاز و درس ادبیات انگلیسیس هم از همه ی درساش بهتره!
جاستین به چشم ها و لبخند یک دختر توجه میکنه و از دخترایی که شوخ طبع اند خوشش میاد!
از بستنی کاکائویی خوشش نمیاد!!!!!!!!!
وقتی 13 سالش بود توی مراسم رقص مدرسشون اولین بوسشو کرد! Big Grin (توی آمریکا در ماه های سپتمبر و اکتبر یه مراسم رقصی هست که البته فقط برای راهنمایی ها و دبیرستانیاس ابتدائیا ندارن که تو این مراسم باید لباس مجلسی بپوشن و با date شون برقصن!
میتونه طبل و شیپور و گیتار و پیانو بزنه!!
دست چپه!
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نخستای زندگی و پیش از سرشناسی
جاستین بیبر در تاریخ ۱ مارس ۱۹۹۴ (‎۱۰ اسفند ۱۳۷۲) در لندن، انتاریو به دنیا آمد و در شهر استرت فورد، انتاریو بزرگ شد. پدر بزرگ پدری او اهل آلمان بود که مدت ها قبل به کانادا مهاجرت کرد. مادر جاستین، پتی مالته، نیز فرانسه-کانادایی تبار است. مادرش وقتی که ۱۸ ساله بود جاستین را باردار شد. وقتی جاستین ۲ ساله بود پدرش، جرمی بیبر، برای ازدواج با زن دیگری پتی را طلاق داد و مادرش او را به تنهایی و با درآمد کمی که از کارش بدست می آورد بزرگ کرد. در حالی که جاستین بزرگ می شد مادرش نحوهٔ نواختن پیانو، درام، گیتار و ترومپت را به او آموخت. اوایل سال ۲۰۰۷ زمانی که او ۱۲ ساله بود در مسابقه ای محلی که در شهر استرت فورد برگزار می شد شرکت کرد و آهنگی از نی-یو به نام «So Sick» را خواند و به رتبه دوم رسید. سپس مادرش فیلم هایی از این مسابقه را در یوتوب گذاشت تا دوستان و آشنایان آن را ببینند. پتی که متوجه علاقه مردم به فیلم های پسرش شد شروع به گذاشتن فیلم های جدیدی از او در یوتوب کرد. او به این کارش ادامه داد تا این که بازدید از ویدیو های پسرش به ۱۰ میلیون رسید.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
پیشه
۲۰۰۸: آغاز کار
بعد از محبوبیت ویدیوهای بیبر در یوتوب، اسکوتر براون به طور تصادفی یکی از ویدیوهای او را مشاهده کرد. براون که تحت تاثیر استعداد بیبر قرار گرفته بود، شروع به تماشای تمام ویدیوهای او در مسابقهٔ مدرسه کرد و در نهایت با پتی تماس گرفت تا پیرامون استعداد فوق العادهٔ پسرش صحبت کند. پتی در ابتدا علاقه ای به این که پسرش یک سوپر استار شود نشان نمی داد اما بعد از مدتی رضایت داد تا براون، جاستین را برای ضبط چند آهنگ آزمایشی به آتلانتا ببرد. یک هفتهٔ بعد، براون، جاستین را با آشر، خوانندهٔ معروف پاپ و آر اند بی آشنا کرد. به این ترتیب بود که جاستین به گروه موسیقی ریموند و براون (گروه موسیقی آشر ریموند و اسکوتر براون) که به اختصار آربی ام جی خوانده می شد، پیوست. در اکتبر ۲۰۰۸ بیبر قرارداد خود را با کمپانی آیلند رکوردز امضا کرد و اسکوتر براون مدیر برنامه های او شد. در همان زمان جاستین به همراه مادرش به آتلانتا نقل مکان کرد.
۲۰۰۹: آلبوم دنیای من
در ژوئیه ۲۰۰۹ اولین تک آهنگ بیبر با نام «یک بار» در رادیو پخش شد. این تک آهنگ در اولین هفتهٔ انتشارش توانست رتبه ۱۲ را در جدول ۱۰۰ اثر برتر کانادا و رتبهٔ ۱۷ را در جدول ۱۰۰ اثر برتر بیلبورد بدست آورد. اولین اثر بیبر با نام «دنیای من» که آلبومی چندآهنگه (EP) بود، در تاریخ ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹ روانه بازار شد. این آلبوم در بیلبورد ۲۰۰ به رتبهٔ ۶ دست یافت و در کمتر از یک سال، ۱ میلیون نسخه فروش داشت. سه تک آهنگ این آلبوم به نام های «یک دختر تنها»، «مرا دوست بدار» و «دختر محبوب» در جدول ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد جز ۴۰ اثر برتر شدند.
در ۲۰ دسامبر ۲۰۰۹ جاستین آهنگ «روزی در کریسمس» را به مناسبت کریسمس برای رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما و همسر او، میشل، در کاخ سفید اجرا کرد. («روزی در کریسمس» را استیو واندر در سال ۱۹۶۷ برای کریسمس خواند و مایکل جکسون آن را برای کریسمس ۱۹۷۰ باز خوانی کرد).
او همچنین در پنچاه و دومین مراسم اهدای جوایز گرمی حاضر شد. در همان شب پس از مراسم گرمی جاستین به همراه ۸۴ خوانندهٔ دیگر برای خواندن تک آهنگ خیریه «ما دنیاییم ۲۵ برای هائیتی» که به مناسبت ۲۵اُمین سالگرد ترانهٔ «ما دنیاییم» و جمع آوری کمک برای زلزله زدگان هائیتی بازخوانی می شد به استودیویی رفتند. جاستین در بین آن خوانندگان جوان ترین بود. («ما دنیاییم» نوشتهٔ مایکل جکسون و لایونل ریچی، برای کمک به قحطی زدگان آفریقا به همراهی ۴۳ تن از ابر خوانندگان آن زمان بعد از مراسم گرمی در سال ۱۹۸۵ ضبط شد).
۲۰۱۰: آلبوم دنیای من ۲٫۰
این آلبوم اولین آلبوم استودیویی بیبر است. قبل از دنیای من ۲٫۰، آلبومی چند آهنگه به نام «دنیای من» که تنها ۲۵ دقیقه زمان داشت منتشر شد. در ۱۹ مارس ۲۰۱۰ اولین آلبوم استودیویی بیبر با نام «دنیای من ۲.۰» منتشر شد. اولین تک آهنگ این آلبوم، ترانهٔ «عزیزم» بود که با هم خوانی لوداکریس در ژانویهٔ ۲۰۱۰منتشر شد و با فروش بیش از ۶ میلیون نسخه تا پایان سال ۲۰۱۰، پرفروش ترین و موفق ترین ترانهٔ وی تا به امروز است. این ترانه در جداول موسیقی آمریکا به رتبهٔ ۵ رسید و در هفت کشور دیگر در ۱۰ ترانهٔ برتر قرار گرفت و در فرانسه شماره ۱ شد. سپس او اولین تور رسمی خودش را با نام «تور دنیای من» در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۰ (‎۱ مرداد ۱۳۸۹) و از شهر هارتفورد آغاز کرد. در ماه ژوئیه ۲۰۱۰، بیبر، جستوجو شده  ترین فرد مشهور در اینترنت بود. در همان ماه، ویدئوی ترانهٔ «عزیزم»، با بیش از ۲۵۰ میلیون بازدید در سایت یوتوب، به «پر بازدیدترین ویدئوی تاریخ تاسیس یوتوب» بدل گشت. هم زمان با این اتفاق، این ویدئو به «دوست نداشتنی ترین ویدئوی یوتوب» تبدیل شد. در سپتامبر ۲۰۱۰ گزارش شد که حساب کاربری بیبر در توییتر، به تنهایی ۳ درصد از ترافیک روزانهٔ این سایت را دارد.
در ژوئیه ۲۰۱۰، او کار ضبط دومین آلبوم استودیویی خود را آغاز کرد.
۲۰۱۱ تا اکنون: فیلم ۳ بعدی هرگز نگو هرگز و آلبوم زیر دارواش
در فوریه ۲۰۱۱ فیلم سه بعدی جاستین بیبر: هرگز نگو هرگز به کارگردانی جون چو، کارگردان فیلم Step Up 3D اکران شد.
در سال ۲۰۱۱ او از طرف مجله تایمز به عنوان یکی از ۱۰۰ فرد تأثیر گذار سال انتخاب شد. در مه ۲۰۱۱جاستین بیبر ۶ جایزهٔ بیلبورد را از آن خود کرد. در این مراسم، جاستین بیبر و امینم، هر یک با ۶ جایزه، بیشترین تعداد جایزه را از آن خود کردند.
او در ژوئن ۲۰۱۱ (خرداد ۱۳۹۰)، از طرف مجلهٔ فوربس به عنوان دومین فرد ثروتمند مشهور زیر ۳۰ سال در ۱۲ ماه گذشته انتخاب شد. او در این فهرست جوان ترین ستارهٔ موسیقی بود. طبق بررسی های این مجله، دستمزد او در ۱۲ ماه گذشته، ۵۳ میلیون دلار بوده است.
بیبر هم اکنون رابطه ای عاشقانه ای با سلنا گومز دارد. رابطه ای که تا مدت ها از طرف هر دو تکذیب می شد.
 
دومین آلبوم استودیویی جاستین با نام «زیر درخت دارواش» در ۱ نوامبر ۲۰۱۱ (‎۱۰ آبان ۱۳۹۰) منتشر شد. این آلبوم در هفتهٔ اول انتشارش در رتبهٔ ۱ جدول بیلبورد ۲۰۰ قرار گرفت و باعث شد تا جاستین به جوان ترین خونندهٔ تاریخ تبدیل شود که آلبوم کریسمس اش در جدول آمریکا شماره یک می شود. رکورد قبلی برای آلبوم کریسمس الویس پریسلی بود که در سال ۱۹۵۷ منتشر شد. این آلبوم سومین آلبوم جاستین است که در جدول بیلبورد ۲۰۰ شماره یک می شود. جاستین بیبر با این آلبوم به اولین خواننده ای تبدیل شد که قبل از تولد ۱۸ سالگی اش، ۳ آلبوم شماره یک در جدول بیلبورد ۲۰۰ دارد. (اولین آلبوم شماره یک او «دنیای من ۲.۰ و دومین آلبوم «هرگز نگو هرگز - ریمیکس ها» بود.)
۲۰۱۲: آلبوم باور
جاستین در اوایل سال ۲۰۱۲ میلادی و در آستانهٔ ۱۸ سالگیش، در مصاحبه ای با مجلهٔ وی، از حرفه و تأثیرش در آینده سخن گفت:
من هرگز نمی خواهم چیزی شوم که مردم می خواهند. اینکه در پارتی های شبانه شرکت کنم و گرفتار الکل شوم. من هرگز نمی خواهم طوری رفتار کنم که احترام بچه ها و والدین شان را از دست بدهم. من می خواهم توانایی انجام کاری که مایکل جکسون کرد را داشته باشم. او همواره ترانه های پرهیزکارانه و پاک می خواند. و همیشه بچه ها، مادربزرگ ها و پدربزرگ هایشان او را دوست می داشتند. من نمی خواهم در مورد رابطه های جنسی و مواد مخدر بخوانم و ناسزا بگویم. می خواهم در مورد عشق بخوانم و شاید وقتی بزرگ تر شدم بیشتر عاشق شوم. اما می خواهم مورد احترام همه باشم.
در اواخر مارس ۲۰۱۲ نخستین تک آهنگ از آلبوم باور به نام «دوست پسر» به صورت رسمی منتشر شد. قرار است که آلبوم باور در تابستان ۲۰۱۲ منتشر شود.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
موهای جاستین بیبر
حالت خاص موهای جاستین بیبر در بین دختران نوجوان محبوب است و استایل موهای او در بین پسران جوان بسیار کپی شده است. این نوع استایل پس از بیبر در بین لزبینها نیز مجبوبیت پیدا کرده است.
در فوریه ۲۰۱۱، بیبر فرم موهای خود را تغییر داد و آن را کوتاه کرد. پس از کوتاه کردن، او قسمتی از موهایش را برای فروش در سایت ای بی قرار داد که پس از ۹۸ پیشنهاد، به قیمت ۴۰،۶۶۸ دلار به فروش رفت. سپس سودش را به یک مؤسسهٔ حفاظت از حیوانات بخشید.
بیوگرافی جاستین بیبر Justin Drew Bieber + عکس
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تاثیر اینترنت در موفقیت بیبر
روزنامهٔ آبزرور که در انگلستان منتشر می شود، در گزارشی اعلام کرده که تاثیرات بیبر در بین جوامع مجازی، بیشتر از افرادی چون باراک اوباما و دالایی لاما است. مطابق گفتهٔ جن هافمن از روزنامهٔ نیویورک تایمز، «یکی از تاثیرات بیبر در جوامع مجازی، حساب کاربری او در سایت یوتوب است. قبل از این که بیبر اولین اثر خود را (دنیای من) منتشر کند، حساب یوتوب او تا اواسط ماه نوامبر ۲۰۰۹، میلیون ها بازدید داشته است». بیبر این موفقیت را مدیون اسکوتر براون بود. اولین کاری که براون کرد، بارگذاری ویدئوهای خانگی بیشتر از بیبر در یوتوب بود تا رتبهٔ جاستین در یوتوب بالاتر برود.
« من گفتم: جاستین. طوری بخون که انگار کسی در اتاق نیست. ما با دوربین های گرون قیمت فیلم نمی گیریم. ما این کار رو به بچه ها می سپاریم. بزار اونا این کارو انجام بدن.  »
بیبر همچنان به بارگذاری ویدئوهای جدید در همان حساب کاربری ادامه داد و یک حساب کاربری در سایت توییتر نیز راه اندازی کرد و به طور مرتب با طرفدارانش ارتباط برقرار کرد. این حساب بیبر در توییتر، تا نوامبر ۲۰۱۰، ۶ میلیون دنبال کننده را جذب خود کرد. هم اکنون به طور متوسط روزانه ۲۴،۰۰۰ دنبال کننده به این حساب اضافه می شود. این دو حساب کاربری نقش اصلی را در شناساندن بیبر و همچنین فروش ترانه هایش داشته است به طوری که موزیک ویدئوی ترانهٔ «یک بار» پس از بار شدن در یوتوب به سرعت، به فروش رفت.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
انتقادات و شایعات
بیبر در اغلب مواقع، به خاطر جوان تر نمایاندن چهره و صدای خود نسبت به سن اش و همچنین موسیقی تین-پاپ اش و ظاهر و توجه مداوم رسانه ها، مورد انتقاد قرار می گیرد. نیک کالینز از روزنامهٔ دیلی تلگراف بر این باور است که: «شخصیت و طرز برخورد بیبر، به ویژه، نوع واکنشش در برابر منتقدان اینترنتی ای که دربارهٔ ظاهر نوجوانانه اش، آهنگ های تین-پاپ اش، وجه اش به عنوان بتی که دختران نوجوان عاشق اش هستند و شیوهٔ رفتار و سخن گفتنش، او را نقد و نکوهش می کنند، تند و هجومی به نظر می رسد. که این رفتار از نظر مخالفان و منتقدان بیبر بیشتر مناسب رپرهاست تا شخصی مانند او که از طبقهٔ متوسط برخاسته است».
همچنین او به طور مکرر هدف وبلاگ ها، هکرها و به خصوص گروه های ناشناش سایت ۴چن، کاربرانیوتوب و گروه های کاربری در فیس بوک قرار گرفته است. از موفق ترین کارهای این گروه ها، تبدیل کردن واژهٔ «جاستین بیبر سیفیلیس» به یکی از پرجستجوترین واژه های گوگل در سال ۲۰۱۰، هک کردن ویدئوهای بیبر در یوتوب به طوری که کاربران در هنگام بازدید از آن ها به سایت های دیگر راهنمایی می شدند و یا با پیامی مبنی بر اینکه: «جاستین بیبر در تصادف رانندگی جان خود را از دست داد» مواجه می شدند، تغییر عکس او در سایت به یک عکس پورنوگرافی و همچنین پخش کردن شایعات و جک های مختلف از قبیل: بیبر مرده است، به مکتبی گراییده است و حتی اینکه مادرش، پتی مالته، در ازای ۵۰،۰۰۰ دلار قرار است عکسی بدون لباس را از خود بر روی جلد مجلهٔ پلی بوی چاپ کند. تمام این ماجراها باعث شد تا شرکت های اینترنتی، سیستم های امنیتی خود را برای جلوگیری از نفوذ هکرها تقویت کنند؛ بیبر هم در توییتر خود نوشت که هنوز زنده است و آن شایعه دربارهٔ مادرش دروغ بوده و باعث «از کوره در رفتنش شده است».
از جالب توجه ترین اتفاقات، کمپینگی بود که قرار بود جاستین بیبر را تحت عنوان تور جدیدش به کره شمالی ببرد. این کمپینگ در پی رای دادن کاربران سایت های ۴چن، دیگ و ردیت در سایت رسمی تور بیبر به راه افتاد. اما این کار غیر ممکن بود، زیرا دولت کرهٔ شمالی به بیبر برای وارد شدن به این کشور اجازه نمی داد.گروه موسیقی یونیورسال هم هرگونه دخالت در این رای گیری را رد کرد و در مصاحبه با بی بی سی، این اتفاق را «فریب اینترنتی» خواند.
اتهام پدر بودن
در ماه نوامبر ۲۰۱۱ دختری ۲۰ ساله با نام ماریا یتر (Mariah Yeater) اعلام کرد که جاستین پدر بچهٔ ۳ ماهه اش است. او گفت که در کنسرت ماه اکتبر شهر لس آنجلس که در سالن استیپلز سنتر برگزار شد، محافظ شخصی جاستین او را به پشت صحنه دعوت کرد.
« ما سریعاً متوجهٔ رابطهٔ عاشقانهٔ بین خودمان شدیم، و شروع به بوسیدن هم کردیم. کمی بعد جاستین پیشنهاد کرد که به یک مکان خلوت برویم تا تنها باشیم ... من قبول کردم. و او به من گفت که می خواهد با من کمی عشق بازی کند و گفت که این «اولین بارش» است.  »
این دختر از جاستین تقاضا کرده است تا هزینهٔ نگه داری و آسایش بچه اش را بپردازد. همچنین جلسهٔ شنودی برای رسیدگی به این شکایت در دادگاه در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۱ (‎۲۴ آذر ۱۳۹۰) برگزار خواهد شد. جاستین این شایعه را رد کرد و در پاسخ گفت که هرگز این دختر را ندیده است.
جاستین بیبر, ] [ 12:6 ] [ saman ]

 یگانه فرزند شهید است

این روزها در فضای موسیقی پاپ کمتر کسی است که درباره محسن یگانه حرف نزند. یگانه با اینکه سرگرم آماده کردن اولین کاست مجاز خودش است، از بسیاری خواننده‌ها که به اندازه انگشتان یک دست آلبوم در بازار دارند، محبوب‌تر شده و خیلی‌ها منتظر شنیدن کارهای جدیدش هستند.
از آنجا که محسن طی یک سال اخیر بی‌سروصدا جلو آمده، شایعات زیادی درباره‌اش به گوش می‌رسد و در عوض بسیاری از حقایق زندگی‌اش مخفی مانده است. با هم هفت پرده از زوایای مختلف زندگی، کار، هنر، شخصیت و آینده محسن یگانه را مرور می‌‌کنیم، مطمئن هستیم این هفت نکته را هرگز نه خوانده و نه شنیده‌اید. این شما و این نکات جالب از محسن یگانه.
? متولد اردیبهشت سال ??
اگر بخواهیم سن و سال محسن یگانه را از روی غذای ترانه‌هائی که می‌سراید و پختگی آهنگ‌ها و ملودی‌هائی که می‌سازد حدس بزنیم، بدون دیدن چهره این خواننده محبوب تصور می‌کنیم یگانه باید لااقل در مرز ?? سالگی باشد اما این خواننده خوش‌صدا هنوز ?? ساله هم نشده و همین که در سن و سال پائین آثار پرمغزی را می‌سازد، نشان می‌دهد خواننده مستعدی است و به ‌درستی توانسته استعدادهای خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد. محسن یگانه متولد ??/?/???? است. او که در شهرستان گنبد متولد شده، می‌گوید مثل اغلب متولدین اردیبهشت آدمی احساساتی است. به شما توصیه می‌کنیم تاریخ تولد یگانه را به خاطر بسپارید چرا که به زودی ?? اردیبهشت یکی از روزهای ماندگار خواهد شد؛ روز تولد یک ستاره پاپ
? فرزند یک شهید بسیجی
محسن یگانه زیاد دوست ندارد درباره پدر شهیدش صحبت کند چرا که می‌ترسد عده‌ای به اشتباه فکر کنند او دنبال بهره‌بردرای از موفقیت ”پدر هیمشه زنده در یاد“ خودش است. یگانه که زیاد اهل مصاحبه نیست، حتی در صحبت‌های خصوصی با دوستانش هم فرزند شهید بودن خود را مخفی می‌کند اما به هر حال محسن فرزند یک شهید بسیجی است. شهیدی که زمان دفاع مقدس، جذب نیروهای بسیج شد و داوطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل رفت تا کنار هم‌سنگرانش حافظ این مملکت مقدس باشد. یگانه می‌گوید: ”می‌خواهم طوری در موسیقی فعالیت کنم که روح پدر بزرگوارم از من راضی باشد“. جالب است بدانید وقتی به یگانه پیشنهاد شد به لس‌آنجلس برود، جواب داد: ”مملکتی که پدرم در راهش شهید شد را ترک نمی‌کنم“.
? اهل موسیقی در محیط دانشگاهی و پزشکی
محسن یگانه در حالی به موسیقی روی آورده و آهنگساز و ترانه‌سرا و خواننده پاپ شده که در خانواده‌اش هیچ‌گونه گرایشی به موسیقی وجود ندارد. او که در دوران کودکی و نوجوانی گرایش شدیدی به نمایش و کارهای هنری داشته، بعدها جذب موسیقی می‌شود بدون آنکه مشوقی در خانواده داشته باشد. البته حالا دیگر او موفق شده رضایت خانواده‌اش را جلب کند. مادر محسن استاد دانشگاه است و خواهران بزرگش هم پزشک و دندانپزشک هستند. در چنین خانواده‌ای طبیعی است خود محسن هم علاوه بر کار موسیقی، دنبال تحصیل در دانشگاه باشد. محسن یگانه دانشجوی مهندسی صنایع است و با اینکه این اواخر به شدت سرش در دنیای موسیقی گرم شده، قصد ترک تحصیل ندارد و نمی‌خواهد تحصیلات دانشگاهی را نیمه‌کاره رها کند.
? چراغعلی مدیر برنامه‌های یگانه است
خیلی از جوانان بااستعداد در عرصه موسیقی و هنر به این دلیل که مشاور خوبی نداشتند و راه درست پیشرفت را پدا نکردند، خیلی زود از خاطره‌ها محو شدند. یگانه برای آنکه پدیده‌ای نباشد که زود ناپدید می‌شود، یک مدیر برنامه حرفه‌ای برای خودش انتخاب کرده به نام علی چراغعلی. یگانه می‌گوید در دنیای موسیقی آدم سالم، حرفه‌ای و خوش‌فکر مثل چراغعلی کم پیدا می‌شود. چراغعلی به لطف تجاربی که در عرصه هنر دارد، این روزها در حال برنامه‌ریزی برای آلبوم مجاز یگانه و همچنین برگزاری کنسرت‌های داخلی و خارجی ین خواننده محبوب است. با تلاش چراغعلی جلوی سوءاستفاده‌هائی که تا به حال عده‌ای از اسم و آثار یگانه می‌کردند، گرفته شده است. چراغعلی به فکر رو کردن پدیده‌هائی دیگر در عرصه موسیقی است، جوانانی مثل رهام‌بخشیان.
? چشم‌های خیس من، بهار ?? در بازار
محسن یگانه با آلبوم با آلبوم ”سال کیسه“ که به‌طور غیرمجاز به بازار آمد و خیلی زود ترانه‌هایش بر سر زبان‌ها معروف شد، شهرت یافت. یگانه اصلاً دوست نداشت وارد بازار غیرمجاز شود اما وقتی چند اثر او به سرقت رفت و یگانه متوجه شد عد‌ه‌ای در حال سوءاستفاده هستند و می‌خواهند کارها او را به اسم خودشان به مردم عرضه کنند، ناچار شد خیلی فوری کارهایش را جمع و جور کند و در آلبوم سال کبیسه به بازار بفرستد. یگانه این بار قصد ورود به بازار مجاز پاپ را دارد و با کمک مدیر برنامه‌هایش در حال گرفتن مجوز است و خوشبختانه در این راه موفق بوده و می‌توان امیدوار بود اولین آلبوم مجاز این آهنگساز خوش‌ذوق و خواننده خوش‌صدا، بهار ?? در بازار باشد. نام آلبوم جدید محسن یگانه به احتمال فراوان ”چشم‌های خیس من“ خواهد بود.
 
بیوگرافی محسن یگانه از زبان خودش:
به نام او...
من محسن یگانه هستم.متولد ??/?/???? هستم.كار موسیقی رو به صورت حرفه ای از سال 79 با نواختن گیتار شروع كردم.اما در همون ابتدای كار وقتی با سختی های این كار روبرو شدم برای مدتی قصد داشتم به كلی موسیقی رو ادامه ندم.
اما مایوس نشدم و از اون به بعد كار رو جدی دنبال كردم و خیلی زود تر از اون چیزی كه فكرشو می كردم نواختن گیتار رو به صورت حرفه ای فرا گرفتم و 2 سال بعد كیبورد رو هم شروع كردم تا امروز كه قطعات گیتار آلبوم محسن چاوشی رو اجرا كردم.اما آهنگسازی رو كه به نظر خودم بهترین شاخه ی موسیقیه از 2 سال پیش به صورت جدی شروع كردم.تا امروز كه برای دیگر خواننده ها هم آهنگ می سازم و شعر میگم.
از جمله محسن چاوشی (تراك آهای خبر نداری) .حامد هاكان(چون آلبوم ایشون هنوز به بازار نیومده ترجیح میدم نگم)و فرزاد باقری كه به زودی آلبومش به بازار میاد...
اما طی این دو سال حدود 30 تا شعر گفتم و حدود 40 آهنگ كه هر كدوم برای من تك تك ارزش چند بار گوش كردن رو داره ساختم. اما آشنایی من با محسن چاوشی منو به سطح كاری بالایی رسوند و از اون به بعد قدرت آهنگهام بیشتر و بیشتر شد كه جاداره از محسن تشكر كنم.
[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:محسن یگانه, ] [ 11:59 ] [ saman ]

 شادمهر عقیلی

گیتار زدن را از حرکات دست گیتاریست ها یاد گرفت - فوق لیسانس ازهنرستان موسیقی تا 24 سالگی به خواننده شدن فکر نمیکرد - بی علاقه به موسیقی اصیل و سنتی - اغلب ساعات روز را در اتاق کوچکش به تمرین موسیقی میپرداخت - برای تماشای کلیپ های خارجی بیتابی میکرد
متولد 1351/7/11 ملقب به سلطان پاپ - بچه خیابان هاشمی تهران - اصلیت طالقانی - فرزند آخر خانواده پدرش و برادرانش را در جنگ تحمیلی از دست داد - در شرایط سخت مالی بزرگ شد - گیتار زدن را از حرکات دست گیتاریست ها یاد گرفت - فوق لیسانس ازهنرستان موسیقی تا 24 سالگی به خواننده شدن فکر نمیکرد - بی علاقه به موسیقی اصیل و سنتی - اغلب ساعات روز را در اتاق کوچکش به تمرین موسیقی میپرداخت - برای تماشای کلیپ های خارجی بیتابی میکرد - رفت و آمد های مدام به صدا و سیما برای کار در تلویزیون در سالهای 72و73 اواسط سال 75 چند آهنگ غیر مجاز را در زیرزمین های کرج خواند - متنفر از تجملات " ویلون را خودش یاد گرفت و استاد سوت زدن هست ، حتی در استودیو - عشا ق بازی بهروز وثوقی - به افراد مختلف القاب مختلف می داد - هرگز حتی سیگار هم نکشیده ، همانگونه که دیدید شادمهر عقیلی در فیلم شب برهنه حتی سیگار دست گرفتن هم بلد نبود - رفاقت با جوانان سالم را دوست دارد - با قرض ارگ خرید - کم غذا و تحت تاثیر محبتهای مادرش - با دست مزد اولین کاستش ( بهار من ) یک پراید خرید - از هیچ غذایی بدش نمی آید - مردم برای خرید آلبوم مسافر او جلوی نوار فروشی ها صف میکشید ند ، که حتی به عده ای هم کاست نمیرسید چون خیلی ها چند تا چند تا این آلبوم را خریداری میکردند و تمام میشد - خودش را مدیون هیچ کس نمیداند جز مادرش و محمد تقی برادرش - همیشه پشیمان از امضای قرارداد با شرکت پیغام سحر - عاشق اتومبیل بی ام و بیشتر شعرهای او را نیلوفر لاری پور گفته است - الگوی گیتار : اردشیر فرح - شناگر ماهر- حساسیت بیش از حد نسبت به دندانهایش - دست به جیب برای دوستان طراز اول - کم حرف - در تهران پاتوق هیشگی نداشته - هر روز اگر گیتار تمرین نکند پکر میشود - زیاد دوست ندارد با کسی مصاحبه کند - روزی دویست هزار تومان درآمد با بت آموزش و نوازندگی گیتار و ویلن در تهران - هرگز حاضر نشد که در آلبوم هیچ خواننده ای هم صدایی کند - اختلاف شدید با محمد اصفهانی در تابستان 1379 - ما درش را میپرستد - یک پوستر را با سرمایه شخصی خودش به بازار فرستاد - چشمهایش نسبت به موسیقی سنتی روز به روز ضعیف و ضعیف تر شد - عاشق خرید کفش و بیزار از سیاست - بابت بازی و خونندگی در پرپرواز 10 میلیون تومان گرفت - نارضی از گریمش در فیلم شب برهنه" درشرایطی به کانادا رفت که مسولین داشتند به خاطر منافع خودشان او را از موزیک پاپ کشور پایین بیاورند ماهی یک بار به شمال میرفت - آرزو برگذاری کنسرت را در استادیوم آزادی داشت اما باز هم مسولین ارشاد - خواننده محبوب : ریکی مارتین - اهل شب نشینی و روزنامه خواندن نیست - استاد کوک کردن سنتور - بعد از سفرش به کانادا فیلم شب برهنه با شکست مالی بدی روبه رو شد - عاشق ماشین عوض کردن - به پیشنهاد ، دوستش برای راه اندازی فروشگاه جواب منفی داد - نه ازدواج کرده ، و نه به خواستگاری رفته - آلبوم آدم و حوا رو خیلی دوست دارد و این آلبوم در ایران هنوز توقیف هست - علاقه مند موسیقی ترکی - با چند خانواده در تورنتو دوست است - گرفتن تصدیق بین المللی در کانادا - آموزش خصوصی گیتار و ویلن در تورنتو - محبوب ترین چهره موزیک پاپ ایران در خارج از کشور - فقط در یک سر شماری کوچک شادمهر 20 میلیون هوا دار داشته - طرح کلیپهایش را خودش میدهد - خیالی نیست را بدون دست مزد خواند ولی برای آدم فروش دست مزد خوبی گرفت - یک استودیو خانگی در منزلش درست کرده و مستاجر هست ، البته فعلا - وبلاگ ها ویا سایت های تقلبی در مورد خودش را هیچ گاه تکذیب نکرده و میگوید که هیچ سایت و یا وبلاگی را خودش اداره نمیکند و اینها همه طرفدارانش هستند - قرار داد با 2 خواننده زن لس آنجلسی که برای آنها آهنگ سازی کند - و روزی 1 یا 2 بار با مادرش در ایران تلفنی صحبت میکند - قبل از عید سال 83 دست راستش شکست - در تدارک کنسرتهای بزرگ در کشورهای پر جمعیت ایرانی - هیچ گونه هد ف و یا قصد باز گشت ندارد
[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:شادمهر عقیلی, ] [ 11:57 ] [ saman ]

 "گوگوش"کلمه ای است ارمنی و نام مرد است می گویند وقتی گوگوش خیلی کوچک بود یک حانواده ارمنی همسایه آنها بودند که پسری به نام گوگوش داشتند .خانم آتشین ،"گوگوش" از این نام خوشش آمد و به عنوان نام هنری خود انتخاب کرد.پدر وی هنرمند و آکروبات بود و در تماشاخانه ها به حرکات آکروباتیک می پر داخت که در آن روزگار بسیار پرطرفدار بود ومردم از برنامه های او استقبال می کردند گوگوش خردسال نیز گاهی به پدر کمک می کرد و از این رو در دو سه سالگی روی صحنه رفتن را تجربه کرد. پدر گوگوش او را به هنر موسیقی و اجرا تشویق می کرد آثار نبوغ و استعداد در همان کودکی در گوگوش هویدا بود و همه را به تحسین وا می داشت.گوگوش از دوران خردسالی در رادیو و تلویزیون هنرمندی می کرد. ترانه هایی که با صدای کودکانه و سیمای معصوم و زیبایش در برنامه های رادیو و تلویزیون می خواند بسیار دلنشین و پر طرفدار بود .زمان سپری شد و دوران نوجوانی و جوانی وی فرا رسید .او دختری زیبا و خوش اندام بود و استعداد و نبوغ او در موسیقی و هنر با سالها تمرین و تجربه عجین شد و گوگوش را به یکی از محبوبترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران تبدیل کرد و حتی این شهرت و محبوبیت از ایران نیز پا فراتر گذاشت و در سر تاسر جهان به خصوص تاجیکستان نیز کشیده شد .برخی او را "شاهماهی موسیقی ایران " نامیده اند.

وی برای اولین بار با بهروز وثوقی بازیگر معروف و بار دیگر با مسعود کیمیایی کارگردان مشهور ایرانی ازدواج کرد و همچنین مادر خواننده جوان "کامبیز"است. 

بیوگرافی گوگوش به نقل از فائقه آتشین !! :

من متولد 1329/2/15 هستم. پدرم صد در صد در زندگی من تاثیر مستقیم گذاشت. او بود که تصمیم گرفت دختر سه سالشو بذاره روی صحنه و به عنوان پارتنر آکروبات بازی خودش انتخاب کنه قبل از اینکه روی صحنه منو بذاره آواز بخونم. پدرم آکروبات می کرد و از روی بند راه می رفت و بند بازی می کرد و قبل از آوازخونی از من به عنوان پارتنر استفاده می کرد. یعنی به این صورت که وقتی روی بند راه می رفت دو تا صندلی را پایه هاشو روی هم می گذاشت و من را روی صندلی دوم می نشوند و صندلی اول راروی چونه اش می گذاشت واز روی بند راه می رفت. این آکروباسی یه جا منو متوقف کرد یعنی صندلی از روی چونه اش لیز خورد و منووسط زمین و هوا از پشت سر با مو هام گرفت. ولی وقتی متوجه شد که من ترانه خواننده ها را یک بار که می خونم دفعه دوم می تونم بخونم این استعداد را در من دید که می تونم صدای خواننده ها را تقلید کنم.این ترانه را از خانم پوران که اون زمان به اسم بانو ناشناس می خوند اجرا می کردم. یک ترانه از خانم دلکش اجرامی کردم به نام رعنا جان، یک ترانه از خانم مرضیه می خوندم یکی از مصطفی پایان می خوندم...کوچکتر از اون بودم که احساس بکنم که روی صحنه دارم برنامه اجرا می کنم یا جلو جمعیت هستم. فقط پدرم گولم می زد که برات عروسک می خرم اگه بری بخونی. به همین دلیل صحنه برام وقتی بزرگتر شدم عادی شد. روی صحنه احساس می کردم تو خونمونم و جمعیت احساس امنیت به من می داد. هر چی تعداد جمعیت بیشتر می شد حس می کردم کار بهتر ی می کنم. از سنین اول دبستان که همون هفت سالگی باشه یواش یواش توام با آزار و رنج شد. چون زندگی خانوادگی و خصوصیم زندگی یک بچه با اون موقعیت نبود. نمی خوام بشکافم اون ماجرا ها رو اما به دلیل داشتن زن پدر، نداشتن فرصت کافی برای درس خوندن و اجرای مداوم برنامه فشار بهم زیاد می آورد. چون هم نان آور خونه بودم هم باید درس می خوندم هم نمی تونستم بچگی کنم. اما این فشار ها روزبه روز منو آبدیده تر می کرد. فکر می کردم روی صحنه کارمو بهتر ادامه بدم. شاید رنج اون زمانها و اذیت و آزاری که شدم میوه شو بعد ها بهم داد.آهنگ های اولیه که خودم شروع کردم به خوندن فکر می کنم مربوط به سال1345 یا 46 شاید هم 44 باشه. چون سال1344 ترانه ای از حسن شماعی زاده خوندم که هیچوقت به صورت صفحه و نوار به بازار نیومد ولی فکر می کنم توی رادیو اجرا کردم به نام شهرزاد قصه گو. اما اولین ترانه ای که رسما به نام خودم اجرا کردم و به صورت صفحه به بازار اومد ترانه قصه ی وفا بود از هنرمند قدیمی و عزیزمون پرویز مقصدی که خیلی هم با استقبال روبرو شد و اون ترانه فروش فوق العاده داشت در زمون خودش. هیچ وقت فکر نمی کردم که در دوران تین ایجری گوگوشی خواهم شد که فردا مردم ازش تصویری دارن اما اینو می دونستم که روی صحنه کارمو بلدم. این رو مطمئن بودم و نمونش رو اون موقع توی ایرونی نمی دیدم. تنها کسی را که می تونستم با خودم مقایسه بکنم با اون ذهن کودکانه ام مایکل جکسون بود که از من کوچکتر بود و اولین سفری که به آمریکا داشتم صفحاتشو تهیه کردم و جالب بود برام که بچه ای مثل خودم از کودکی کار موسیقی می کنه و کارشو بلده. اما یک دوره ای هست که فکر می کنم کارهائی که اجرا کردم کارهای بسیار زیبائی بود. آهنگسازانی که با هاشون کار کردم اولینش واروژان بود و بعد به طور قطع حسن شماعی زاده است. ترانه سراهائی هم که باشون کار کردم و ترانه هاشون واقعا زیبا و به یاد موندنی هستند : ایرج جنتی عطائی، شهیار قنبری و اردلان سرفراز. برگشتن من در سال 1979 به ایران در شرایط بسیار بسیار بدی بود. اون دوران، دوران سختی برای همه بود. چه برای کسانی که داخل ایران بودند و چه کسانی که خارج از ایران بودند. برحسب اتفاق من جزو کسانی بودم که وقتی انقلاب شد خارج از ایران بودم و بخصوص در آمریکا بودم. اون زمون یعنی سال 1979 تعداد ایرانیانی که در آمریکا بودند این قدر نبود. خیلی کم بود و من هم برای دو هفته اومده بودم و وقتی این اتفاق افتاد مجبور به موندن توی امریکا شدم. برای شش ماه، ولی تو این شش ماه این قدر سختی کشیدم که به محض این که تونستم به ایران برگشتم و وقتی به من گفتند اگر بری ایران این اتفاق و اون اتفاق میفته، دیگه برام مهم نبود. در واقع هر اتفاقی را برای خودم با آغوش باز می پذیرفتم. به این شدت حالم بد بود و حال خوشی نداشتم و وقتی هم که تصمیم گرفتم برگردم، دیگه هیچ چیزی نمی تونست رای منو عوض کنه حتی اگه اعدام می شدم...در واقع پس از این که از زندان رها شدم تحمل کردم و تا همین اواخر در ایران ممنوع الخروج بودم و دلم می خواست که با پاسپورت از ایران خارج بشم. در عین حال فکر می کردم که چه کاری دیگه برا انجام دادن دارم؟! ولی وقتی شوق مردم رو توی خیابون می دیدم از طرفی این احساس بهم دست می داد که من تصمیم شخصی نمی تونم بگیرم . وضعیت من یک وضعیت شخصی و خصوصی نیست. گوگوش متعلق به پهنه ی هنره و دنیای موسیقی و جوابگو به مردم. صداشو دوست دارن، برنامه هاشو دوست دارن. اما از طرفی هم اون دوران به من یک افسردگی داده بود(انگزایتی). این افسردگی باعث شده بود که به طور کلی از کار کردن مایوس بشم. از پرداختن به موسیقی و تمرین مایوس بشم. اصلا قدرت کار نداشتم. اما این اواخر قبل از اومدن باید انصافا بگم که مسعود کیمیائی خیلی تشویقم می کرد که کار بکنم تو خونه. اما انگیزه ی کار کردن نداشتم. چون اگه می خواستم یه ترانه بسازم، نه آهنگساز داشتم، نه تنظیم کننده نه یه شعر . گیریم که همه ی این ها پیدا می شد، اجازه ی طبع نداشتم که به من وقت استودیو بدن. در نتیجه دیگه ول کرده بودم. اما وقتی به من پیشنهاد شد که برای اجرای کنسرت به خارج از ایران بیام، در واقع بیشتر به خاطر دیدن پسرم و نوه ام این کار را قبول کردم ولی وقتی در کوران اجرای کنسرت قرار گرفتم دیگه اون سیل منو برد و تا جائی برد که الساعه در خدمت شما هستم. احساسی که اون لحظه ای که سوار هواپیما شدم و از فرودگاه مهرآباد به طرف تورونتو در پرواز بودم احساسیه که شاید نشه با کلام گفت! باور نمی کنید، اما هر لحظه فکر می کردم هواپیما را دومشو می گیرن و دوباره می شونن. یعنی مث کارتون بود برام! تا زمانی که هوا پیما از روی باند تیک آپ نکرده بود، فکر می کردم الآن می ریزن توی هواپیما. زمانی هم که راه افتاد و هنوز روی باند راه می رفت فکر می کردم الآن جلوشو می گیرن و می ایستوننش. زمانی هم که باز تو هوا و تو آسمون ایران بودیم می گفتم باز با بی سیم از برج مراقبت می گن هوپیما را برگردونین! یعنی این قدر این حس نا امنی و وحشت توی وجودم بود که همش به این فکر می کردم که نکنه جلوی پرواز منو بگیرن!

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:گوگوش, ] [ 11:53 ] [ saman ]
صفحه قبل12345 ... 6صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

همه چی ...
آرشيو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 13454
تعداد مطالب : 53
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



دریافت همین آهنگ