جور وا جور
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جور وا جور و آدرس yekiyedone.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مهارت های یک مامان :
1- تشخیص دما با نگاه کردن
2- تشخیص بو از 5 تا اتاق اون ور تر
3- تشخیص صدا از 5 تا اتاق اون ور تر زیر پتو
4- تشخیص میزان کثیفی لباسها از طریق بو کردن
5- بلند کردن در قابلمه ی روی گاز ( اصلنم دستش نمیسوزه )
6- انجام حداقل 3-4 کار در عان واحد :))
7- بزرگ کردن 5-6 تا بجه باهم
8- تامین تمام مخارج با حقوق بابا
9- دیدن تمام سریال های فارسی وان و جم تی وی
10- انداختن تیکه هایی به فرزندان، مانند خرس گنده و لندهور و امثالها
11- یاد نگرفتن نحوه ی فرستادن اس ام اس
12- حمل طلا، تا جایی که بشه
13- درست کردن کوکو از گوشت کوبیده گرفته تا قیمه ی یه هفته پیش
14- درست کردن انواع دم کنی و دستگیره توسط تی شرت فرزندان

سلامتیه همه ی مامانا...
 
[ چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, ] [ 18:43 ] [ saman ]

 روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. 

در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت:
این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است،
تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان.
مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شد
در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود
، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد ..
با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت.
پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد. کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. 
این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، 
دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا 
، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.
همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و اساس کرد که دارد خرد می شود.
نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است...
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:16 ] [ saman ]

 یادگرفتم:

1. بااحمقبحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبختزندگی کند.
2.
باوقیحجدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحمرا تباه می کند .
3.
ازحسوددوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به اوتقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود .
4.
باکودکبحث نکنم چون مرا بادانش خویش می سنجد و هم سطح خویش میپندارد
[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:8 ] [ saman ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

همه چی ...
آرشيو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 13435
تعداد مطالب : 53
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



دریافت همین آهنگ

  • خبر روز
  • فروش لینک